BASHIR
اعتقادی،سیاسی
 
 

به گزارش جهان به نقل از تسنیم، پایگاه سعودی سبق در مطلبی با عنوان تحرکات جدید مقامات عربستانی گواه حادثه بزرگی است که در شرف وقوع است آورده است: بازگشت ملک عبدالله به کشور به شکل سریع که دو روز قبل انجام شد و قطع مرخصی ویژه ای در مغرب ذهن بسیاری از تحلیلگران عربی و خارجی را به خود مشغول کرده است و همه از دلیل این اقدام ناگهانی سئوال می کنند.

این پایگاه سعودی می نویسد: این موضوع زمان اهمیت بیشتری پیدا می کند که مشاهده شود بازگشت ملک عبدالله چند ساعت پس از دیدار سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان و بندر بن سلطان رئیس سرویس اطلاعاتی عربستان رخ داد به ویژه که در نوع خود نادر محسوب می شود زیرا برای اولین بار است که این دو با هم و به شکل علنی و سرزده به فرانسه رفته اند.

این پایگاه سعودی افزود: تحولات و تحرکات مسئولان سعودی در این حد خلاصه نشده است و روز پس از بازگشت ملک عبدالله ، متعب بن عبدالله بن عبدالعزیز رئیس گارد ملی عربستان سفر رسمی به ترکیه داشته است و طی این سفر با رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه دیدار کرد ه است و از آنجا برای دیدار با مسئولان فرانسوی عازم پاریس شده است.
این پایگاه نوشت: همه این تحرکات نشان از حادثه بزرگی در زمینه جنگ در سوریه در آینده نزدیک می دهد.

پایگاه سبق سعودی در ادامه با اشاره به احتمال دخالت ارتش عربستان در بحران سوریه نوشته است: ارتش عربستان در حال حاضر ۹۷۷ جنگنده مدرن،۳۶۸ بالگرد،۱۹۰۰ تانک،۴۹۰۰ نفربر زرهی و ۲۵۰ هزار نظامی سرباز دارد.

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:آخرالزمان+سوریه+جنگ+عربستان+حزب الله, :: 13:24 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از مفتاح 24، چه کرامتی، چه سلوکی و چه جهاد با نفسی از این عظیم‌تر که در تمام طول سلوک تنها در موارد معدودی کلمه"من" را به کار برد در حالی که اگر هر کسی فقط و فقط در ظاهر جملاتی که به کار می‌برد و یا می‌نویسد اندکی دقت کند تعداد من‌ها سر به آسمان می‌گذارد.
 
حجت الاسلام روحی تعریف می‌کند:
 
خیلی از داستان‌هایی که آیت الله بهجت نقل می‌کردند که یک آقایی این چنین بود، خودشان را داشتند می‌گفتند. دوستان می‌گفتند: این خودش است. می‌گفتم: نه، دلیلی ندارد. تا اینکه شاید سی سال گذشت و از یک قضیه‌ای که اغلب آن را نقل می‌کردند به صحت این مطلب پی بردیم.
 
ایشان بارها می‌فرمودند: آن آقا در مورد جن چنین گفته. تا یک بار بچه‌های کوچک کتابی خوانده بودند و خیلی از جن وحشت کرده بودند. ایشان به بچه‌ها فرمودند: بیایید با شما کار دارم. من هم رفتم طرف دیگری و می‌خواستم مراقبت کنم که چه کار می‌خواهند بکنند آقا. دیدم به آن‌ها فرمودند: جن ترس ندارد، آن‌ها کاری به مومن ندارند. حالا کسی که سی سال می‌گفت یک آقایی، به این بچه‌های کوچک می‌گفتند: "من خودم وارد منزلی شدم(منزل عمویشان در کربلا) خواستم بروم داخل اتاق، صاحبخانه گفت: آن‌جا نرو جن دارد. گفتم: باشد به من کاری ندارند. رفتم داخل اتاق دراز کشیدم، عمامه‌ام را پهلوی خودم گذاشتم و عبایم را روی سرم کشیدم. پاسی از شب که گذشت، صدای پای آن‌ها را بیرون در اتاق می‌شنیدم. یک دفعه احساس کردم که یکی از این پاها به در اتاق نزدیک شد. از پنجره خودش را بالا کشید و داخل اتاق را نگاه کرد. دید که من اینجا خوابیدم. عمامه‌ام کنارم است. رفت به آن‌ها گفت: این لشکر خداست."
 
 عصر از ایشان پرسیدم آقا، آن شخص حرف جن را چه طوری متوجه شد؟ فرمود: آخر آن جمله‌اش این بود: هذا خیل الله. سی سال به ما در خانه می‌گفتند: یک آقایی بود.
 
برگرفته شده از کتاب: عبد خدا محمد تقی بهجت(ره)


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:جن+علما+آیت الله بهجت+بهجت+اجنه, :: 18:30 :: توسط : عبدالمهدی

سرویس فرهنگی جهان نیوز -   آيت ا... محمد تقي بهجت فومني در سال 1334 هجري قمري در شهر فومن متولد شد، تحصيلات ابتدايي را در مكتب خانه فومن به پايان برد و پس از آن در همان شهر به تحصيلات علوم ديني پرداخت. وي در سال 1348 به عراق مشرف شد و ابتدا در كربلا و سپس در  نجف مشغول به تحصيل علوم ديني شد و از محضر آيات عظام آقا سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت ا... آقاضياء عراقي،آيت ا...ميرزاي نائيني ، آيت ا... حاج شيخ محمدحسين غروي اصفهاني، آيت ا... سيد علي قاضي و آيت ا... سيد حسن باد كوبه اي بهره برد. ايشان در سال 1363 هجري قمري به ايران مراجعت كرده و در قم درمحضر آيت ا... العظمي كوه كمره اي و آيت ا... العظمي بروجردي حاضر شدند.

تأليفات بجاي مانده از ايشان عبارتند از: رساله توضيح المسايل، مناسك حج، وسيله النجاه، جامع المسائل، كتاب صلوه، دوره اصول، تعليقه بر مناسك شيخ انصاري، حاشيه بر مكاسب شيح انصاري، دوره طهارت و ...  آیت الله العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع دراستان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

درباره نام آیت الله بهجت خاطره ای شیرین از یکی از نزدیکان آقا نقل شده است که ذکر آن در اینجا جالب می‌نماید، و آن اینکه:  پدر آیت الله بهجت در سن 16-17 سالگی بر اثر بیماری وبا در بستر بیماری می افتد و حالش بد می شود به گونه ای که امید زنده ماندن او از بین می رود وی می گفت: در آن حال ناگهان صدایی شنیدم که گفت: با ایشان کاری نداشته باشید، زیرا ایشان پدر محمد تقی است.
تا اینکه با آن حالت خوابش می برد و مادرش که در بالین او نشسته بود گمان می کند وی از دنیا رفته، اما بعد از مدتی پدر آقای بهجت از خواب بیدار می شود و حالش رو به بهبودی می رود و بالاخره کاملاً شفا می یابد.

چند سال پس از این ماجرا تصمیم به ازدواج می گیرد و سخنی را که در حال بیماری به او گفته شده بود کاملاً از یاد می برد.
بعد از ازدواج نام اولین فرزند خود را به نام پدرش مهدی می گذارد، فرزند دومی دختر بوده، وقتی فرزند سومین را خدا به او می دهد، اسمش را « محمد حسین» می گذارد، و هنگامی که خداوند چهارمین فرزند را به او عنایت می کند به یاد آن سخن که در دوران بیماری اش شنیده بود می افتد، و وی را « محمد تقی » نام می نهد، ولی وی در کودکی در حوض آب می افتد و از دنیا می رود، تا اینکه سرانجام پنجمین فرزند را دوباره « محمد تقی » نام می گذارد، و بدینسان نام آیت الله بهجت مشخص می گردد.
کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می پرداخت و اسناد مهم و قباله ها به گواهی ایشان می رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام شعر می سرود، مرثیه های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

باری آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم السلام به ویژه سید الشهداء علیه السلام بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره مندی از انوار آن بار آمد. از همان کودکی از بازیهای کودکانه پرهیز می کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره اش نمایان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه گر.



تحصیلات

تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه فومن به پایان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت. به هر حال، روح کمال جو و جان تشنه او تاب نیآ ورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت‌ گزید.بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمودند: بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.

آری، دست تربیت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی تحت نظر جهان بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان گردانیده و پیوسته می پاید، تا در بزرگی مشعل راهبری راه پویان طریق الی الله را به دستشان بسپارد. بدین سان، آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی می ماند و از فیوضات سید الشهداء علیه السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می پردازد و در طی این مدت بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند.
در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می گردد و قسمتهای پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می رساند. با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده، بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را به جستجوی مردان الهی و اولیاء برجسته وا می داشته ‌است.

یکی از شاگردان آیت الله بهجت می گوید: در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت می جویم هرگز نشنیده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود: من در ایام نوجانی در نماز جماعت ایشان شرکت می نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می کردم.

استادان بر جسته فقه و اصول

آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و جوّال و متحرک و همراه با تیز بینی بوده، بهره ها برد.
آیت الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت الله بهجت از استادان خود می گوید:
« در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی- که شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود- استفاده کرده، و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفاده های جنبی دیگر. »


سیر و سلوک و عرفان
آیت الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکما ل معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده های اخلاقی می نماید.
آیت الله مصباح در این باره می گوید:
« پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می کردند، و بعد نمونه هایش را ما در رفتار خود ایشان می دیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است. »

همچنین در درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می نموده، تا اینکه در سلک شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار می یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می کند که غبطه دیگران را بر می انگیزد.

آیه الله مصباح می گوید:
« ایشان از مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی مستقیماً در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سالها شاگردی ایشان را کرده بودند. آیت الله قاضی از کسانی بودند که مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوی و عرفانی بودند، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم آیت الله آقا شیخ محمد تقی آملی و مرحوم آقا شیخ علی محمد بروجردی و عده زیادی از بزرگان و حتی مراجع در جنبه های اخلاقی و عرفانی از وجود آقای قاضی بهره برده بودند. آیت الله بهجت از اشخاص دیگری نیز گهگاه نکاتی نقل می کردند مثل مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی و دیگران...

خود آقای بهجت نقل می کردند: شخصی در آن زمان در صدد بر آمده بود که ببیند چه کسانی سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت امیر علیه السلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی می خوانند، آن طور که خاطرم هست اگر اشتباه نکنم کسانی را که مقید بودند این عمل را هر شب در حرم حضرت امیر علیه السلام انجام بدهند شمرده بود و بیش از هفتاد نفر شده بودند.

به هر حال، بزرگانی که تقید به جهات عبادی و معنوی داشتند در آن عصرها زیاد بودند. متأسفانه در عصر ما کمتر این نمونه ها را مشاهده می کنیم. البته علم غیب نداریم، شاید آن کسانی که پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام می دادند حالا در خانه هایشان انجام می دهند، ولی می شود اطمینان پیدا کرد که تقید به اعمال عبادی و معنوی سیر نزولی داشته و این بسیار جای تأسف است. »

یکی دیگر از شاگردان آقا ( حجّة الاسلام و المسلمین آقای تهرانی ) جریان فوق را به صورت ذیل از حضرت آیت الله بهجت نقل میکند:

« شخصی در آن زمان شنیده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امیر علیه السلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی را می خواندند، آن شخص تصمیم گرفته بود ببیند در زمان خودش چند نفر این کار را انجام می دهند، رفته بود و شمارش کرده و دیده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقلیل پیدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر (آن طور که بنده «تهرانی» به یاد دارم) در حرم ( اعّم از نزدیک ضریح مطهّر، و رواقهای اطراف) دعای ابوحمزه را در دعای نماز وتر خود قرائت می کنند. »

فلسفه
آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملا صدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادکوبه ای فرا گرفته است.

مرجعیت
با اینکه ایشان فقیهی شناخته شده اند و بیش از سی سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه واصول دارند، ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زده اند.
آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت می گوید:
« بعد از مرجعیت منزل آایت الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی می شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی کرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می کند که می شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون اینکه تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید. »

تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سید احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیه الله العظمی اراکی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیه الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده ای از علمای دیگر از جمله آیت الله مشکینی و آیت الله جوادی آملی و ... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال در خواستهای مصرانه و مکرر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.

در همین ارتباط یکی از مرتبطین ایشان می گوید: ایشان پیش از در گذشت آیت الله العظمی اراکی چون مطلع شدند جامعه مدرسین نظر به معرفی ایشان را دارند پیغام دادند که راضی نیستم اسمی از بنده برده شود.

و بعد از فوت مرحوم اراکی و پیام جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: « فتاوای بنده را در اختیار کسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر کنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوی را منتشر کنید » چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید.



 

هجرت

ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند.

در قم از محضر آیت الله العضمی حجت کوه کمره ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد.

آیت الله مصباح در این باره می گوید:« آیت الله بهجت از همان زمانی که مرحوم آیت الله بروجردی(ره) در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته واز مُستَشکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند. معمولاً استادانی که درس خارج می گویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن اینکه بیش از همه مطالب را ضبط می کنند احیاناً اشکالاتی به نظرشان می رسد که مطرح و پی گیری می کنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمی تر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیت الله بروجردی داشتند. »


شیوه تدریس

آیت الله مصباح در مورد روش تدریس ایشان می گوید:
ایشان در بیان مطالب سعی می کردند ابتدا مسأله را از روی کتاب شیخ انصاری قدس سره مطرح کنند، و بعد هر کجا مطلب قابل توجهی از دیگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران مطالب برجسته ای داشتند آن را نقل می کردند، و بعد هر جا خود ایشان نظر خاصی داشتند آن را بیان می کردند. این شیوه از یک طرف باعث این می شد که انسان از نظر استادان بزرگ در یک موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفه جویی در وقت می شد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوه های جالبی داشتند که شاید برای مبتدی مفیدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح می کردند، ولی خوب این باعث می شد که وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تکرار بشود.در ضمن تدریس، در میان نکته هایی که از خود ایشان ما استفاده می کردیم و طبعاً بعضی از این نکته ها چیزهایی بود که ایشان از استادانشان شفاهاً دریافت کرده بودند، به مطالب بسیار ارزنده و عمیق و دارای دقتهای کم نظیری بر می خوردیم.
 
آیت الله مسعودی که خود سالها از درس آیت الله العظمی بهجت بهره برده اند درباره ویژگی تدریس ایشان می گوید:
سبک درس ایشان سبک خاصی است. معمولاً آقایان مراجع و بزرگان در درس خارج یک مسأله ای را مطرح می کنند و اقوال دیگران را یکی یکی ذکر می کنند، سپس یکی را نقد می کنند و دیگری را تأیید، و سرانجام یکی از آن نظرات را می پذیرند، یا نظریه دیگری را انتخاب می کنند. ولی ایشان بر خلاف همه، نقل اقوال نمی کنند بلکه ابتدا مسأله را مطرح می کنند و بعد روند استدلالش را بیان می کنند. اگر شاگرد آراء علماء را دیده و مطالعه کرده باشد، می فهمد که دلیلی را که استاد ذکر می کند چه کسی گفته است، و اشکال یا تأییدی را که می کند می فهمد به سخن چه کسی اشکال یا قول چه کسی را تأیید می کند. لذا هر کس بخواهد در درس ایشان شرکت کند باید مبانی و نظرات آقایان دیگر را دیده باشد.


آیت الله محمد حسین احمدی فقیه یزدی درباره شیوه درس ایشان می گوید:
نوعاً ایشان چند مسئله اصلی یا فرعی را که عنوان می فرمودند بعد از توجه به ظرافتهای حدیث و روایت و یا آیه شریفه ای که دلالت بر موضوع بحث داشت، مقایسه ای بین موضوع بحث و سایر بحثهای مشابه می نمودند و دقت عقلی و فکری خاصی در تعادل آن دو انجام می دادند، آنگاه نتیجه می گرفتند که انصافاً نتیجه علمی و جدید بود. و حقیقتاً مطلبی را که ذکر می کردند ناشی از اوج و عظمت دید و فکرشان بود که از ائمه علیهم السلام و اسلام گرفته بود و اجتهاد صحیح نیز هم این گونه بحث و تجزیه و تحلیل کردن است.



 

جایگاه علمی


گواهی استادان و هم دوره ایها و نیز شاگردان برجسته که بخشی از آن در ذیل می آید نمایانگر دقت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان است:
روزی ایشان در درس کفایه یکی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به نحوه تقریر مطالب آخوند خراسانی توسط استاد اعتراض می کند، ولی با توجه به اینکه از همه طلاب شرکت کننده در درس کم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار می گیرد، ولی در آن هنگام ناگهان استاد وارد می شود و متوجه اعتراض شاگردان به ایشان می گردد. سپس خطاب به آنان می فرماید: با آقای بهجت کاری نداشته باشید. همه ساکت می شوند آنگاه استاد ادامه می دهد: دیشب که تقریرات درس مرحوم آخوند را مطالعه می کردم متوجه شدم که حقّ با ایشان است و پس از این سخن، از جدیت و نبوغ آیت الله بهجت تمجید می نماید.

یکی از دانشمندان نجف می گوید:
ایشان در درس، به مرحوم آیت الله کمپانی امان نمی داد، و پیوسته بحثها را مورد نقد قرار می داد.

مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری نیز می گوید:
ایشان با اظهار نظرهای دقیق و اشکالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزی مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ایرادها برای ما هم مفید بود؛ ولی آقای بهجت برای گریز از شهرت دیگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه می دادند معلوم می شد اگر بالاتر از دیگران نباشند بی شک کمتر از آنان نیستند.

مرحوم علامه محمد تقی جعفری می گوید:
آن هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی مکاسب می خواندیم، آیت الله بهجت نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت می نمودند، خوب یادم هست که وقتی ایشان اشکال می کردند آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجه می شد، یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجه می کرد، و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.

آیت الله سید محمد حسین طهرانی در کتاب انوارالملکوت می نویسد:
آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی، وصیّ سید علی آقای قاضی می فرمودند: آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت در فقه و اصول به درس مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی حاضر می شدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سیّد باز می گشتند بعضی از طلابی که در درس برای آنها اشکالاتی باقی مانده بود به حجره ایشان می رفتند و اشکالشان را رفع می نمودند. و چه بسا ایشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ایشان می پرسیدند و ایشان هم مانند بیداری جواب می دادند جواب کافی وشافی، و چون از خواب بر می خاستند و از قضایا و پرسشهای در حال خواب با ایشان سخن به میان می آمد ابداً اطلاع نداشتند و می گفتند: هیچ به نظرم نمی رسد و از آنچه می گویید در خاطرم چیزی نیست.

آیت الله مشکینی می گوید:
ایشان از جهت علمی (هم در فقه و هم در اصول) در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند.

حجة السلام و المسلمین امجد می گوید:
ایشان در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ، و معتقدم که باید مجتهدین پای درسشان باشند تا نکته بگیرند و بفهمند، و حق این است که درس خارج را باید امثال آیت الله بهجت بگویند نه آنهایی که به نقل اقوال بسنده می کنند.

علاقه زياد حضرت آيت الله بهجت به زيارت
حضرت آيت الله بهجت به زيارت بسيار علاقه داشت. همين اواخر با ايشان به سفر مشهد رفتيم. وقتي ايشان به حرم مي‏رفت و برمي‏گشت، خيلي حال او فرق مي‏كرد. ما كه همراه ايشان بوديم، با اين‏كه دو ـ سه ساعت بيدار بوديم، خسته مي‏شديم و ديگر حتي حال صبحانه خوردن نداشتيم.



ايشان حداقل پنج يا شش ساعت بيداري كشيده بود، ولي در راه برگشت از حرم انگار تازه همين الآن صبح اول وقت ايشان است. با همه شوخي مي‏‌كرد و حالشان را مي‏‌پرسيد. آيت الله بهجت هر روز در تمام عمرشان دو ساعت به حرم حضرت معصومه (س) مي‏‌رفت. يك ساعت و خرده‌‏اي را ايستاده نماز و زيارت مي‏‌خواند و سپس مي‏‌نشست. ما پاهايمان درد مي‏‌گرفت و مي‏‌نشستيم ولي ايشان نه.

حتي روزي در مشهد يكي از اطرافيان گفت من چشمم شور است مي‏خواهي آقا را چشم بزنم تا ايشان هم بنشيند؟ گفتم به ايشان چه كار داري؟ او گفت آخر آبروي ما مي‏رود ما كه جوانيم نشسته‏ايم ولي اين پير مرد ايستاده است. آيت الله بهجت در حرم شارژ مي‌‏شد و به اصطلاح دوپينگ مي‏‌كرد. ايشان در حرم سرمست مي‏‌شد و گاهي يقين مي‏‌كرديم در حرم چيزي گرفته‌‏اند كه اين قدر سرحال هستند.

23 هزار عكس از آيت الله بهجت
آيت الله بهجت در طول عمرش براي گذرنامه‏‌ها ‏ يا از بچگي اگر پدرشان به ايشان پولي مي‏داد تا عكسي بگيرند، جمعا به اندازه انگشت‏هاي دست راضي نشده تا عكس بگيرد. يك بار جواني آمد و گفت من پسر عم آقاي مرعشي نجفي و ساكن سوئيس هستم. آن‏جا دنياي غفلت‏هاست و من در آن‏جا با شما خوش هستم.

او اجازه خواست تا عكس آقا را داشته باشد. پدرم گفت عكس نمي‏خواهد. آن جوان اصرار كرد كه من آن‏جا كه هستم با ديدن عكس شما به ياد معنويات مي‏افتم شما ناراحت مي‏شويد؟ من براي خودم و در اتاق خودم مي‏خواهم. اين با شما بودن را مي‏خواهم در آن‏جا نيز حس كنم. خلاصه آقا اجازه داد.

از ايشان عكس ديگري داريم كه ايشان درست به دوربين نگاه مي‏كنند. ولي هيچ كس نمي‏داند كه آقا در آن زمان در بدنش نيست و در عوالم ديگري سير مي‏كند. درست وقت پرده برداري ضريح بود كه ايشان چند دقيقه‌‏اي مبهوت بود و در آن‏جا اين عكس گرفته شد. وقتي آيت الله بهجت رحلت كرد ما در سايت اعلام كرديم اگر كسي عكسي از ايشان دارد بفرستد و 17 هزار عكس آمد. جالب است كسي كه حاضر نشده 17 تا عكس بگيرد حالا17  هزار عكس از او آمده بود! حدود 6 هزار عكس ديگر هم بعدا آمد. پيدا كردن كسي كه تا اين حد خودش را مخفي مي‏كند خيلي مشكل است.


ارتباط آيت الله بهجت با خانواده
ارتباط ايشان با همسر و اعضاي خانواده خصوصا با نوه‏‌ها ‏بسيار خوب بود. نوه‌‏ها ‏در پناه ايشان آزادي خيلي بهتري داشتند و ايشان خيلي به آن‏ها ‏مي‏‌رسيدند. عبارت ايشان در مورد نوه‌‏ها ‏اين بود كه اينها جديدالورود از عالم بالا هستند و معصومند و چون معصومند آدم را به خودشان جذب مي‏‌كنند . نه تنها بچه‌‏ها ‏كه همه موجودات و جنبنده‏‌هايي كه در خانه بودند در پناه ايشان آزادي داشتند. اصلا اجازه سم پاشي و كشتن موجودات را نمي‏‌داد و بارها بنده را توبيخ مي‌‏كرد كه مگر نگفتم مگس را نكش! در فصل بهار معمولاً مگس به اتاق ايشان مي‏‌آمد. صبح‏ها هنگام كارها و مطالعاتشان به وسيله بادبزن يا عصا مگس‏ها ‏را اين طرف و آن طرف مي‏‌كردند.

گاهي بنده زودتر از ايشان مي‏رفتم و حساب همه مگس‏ها ‏را مي‏رسيدم تا ايشان اذيت نشوند. يك بار به من توبيخ كردند كه مگر نگفتم اينها را نكش و فقط بيرونشان كن. من به شوخي گفتم نمي‏‌شود دانه دانه آن‏ها ‏را بگيري و بيرون كني، بايد چند نفر را بياوريم كه فقط اين‏ها را بيرون كنند تازه دوباره از يك سوراخ ديگري به داخل مي‏‌آيند. خوب من هم آن‏ها ‏را بيرون كردم فقط از هستي بيرونشان كردم. پدرم گفت پناه بر خدا.

وقتي با موجودات اين طور بودند، بچه‏‌ها ‏را كه ديگر خيلي دوست داشتند. آيت الله بهجت خيلي سفارش مي‏‌كرد كه براي بچه كوچك چيزي بگيريد تا سرگرم باشند. چون مايل نبود بچه‏‌ها ‏سرگرمي هاي تلويزيوني داشته باشند، مي‏‌گفتند پرنده ‏اي بگيريد تا مشغول باشند.


ویژگی های اخلاقی و معنوی


 1. اطلاع از غیب و ظهور کرامات
حضرت آیت الله بهجت از آن دسته اولیای خداست که بر خلاف غالب مردم که از عالم غیب اطلاعی ندارند، به قدرت خداوند متعال به مقاماتی رسیده که می تواند عوالمی از غیب را مشاهده کند. و شاید کثرت تکرار ذکر« یا ستار » توسط ایشان در خلوت و جلوت، و در حال نشستن و برخاستن از این حقیقت حکایت داشته باشد.


 آیت الله مصباح یزدی در این باره می فرماید: 

« به نظر می رسد ایشان از نظر مراتب عرفانی و کمالات معنوی در مقامی هستند که غالباً عوالمی از غیب را شاهدند. و چه بسا در آن، حقایقی از جمله حقیقت بعضی افراد را آشکارا ( با دیده دل) می بینند، اما چون خود نمی خواهند افراد را این چنین ببینند، غالباً ذکر « یا ستار » را تکرار می کنند و از خداوند می خواهند آنچه را که می بینند بر ایشان پنهان سازد. »

در واقع امثال این امور از جمله کراماتی محسوب می شود که از اولیای خدا صادر می گردد، و ظهور کرامات رهاورد مجاهدت و مخالفت ممتدّ با هوا و هوس می باشد، و آیت الله بهجت شخصیتی است که در طول عمر با قصد خالص و توجه تامّ به حضرت حقّ سبحانه به خودسازی و تهذیب پرداخته است، لذا ظهور کرامات و امور خارق العاده از ایشان امری به دور از ذهن نیست؛ بلکه افرادی که با ایشان مصاحبت دارند نمونه های آن را بالعیان از ایشان مشاهده می‌کنند.

آیت الله مصباح با ذکر چند شاهد مثال در این باره می گوید:
« کسانی که سالیان متمادی با آیت الله بهجت معاشرت داشتند، گاهی چیزهایی از ایشان میدیدند که به اصطلاح «کرامت» و امر خارق العاده است، هر چند طوری برخورد می کردند که معلوم نشود امری که از ایشان به ظهور پیوسته کاملا" یک امر خارق العاده ای است.
که چند نمونه را بیان می کنم:

زمانی که حضرت امام(ره) در تبعید به سر می برند ( گویا در ترکیه بودند)، بسیاری از فضلا و بزرگان علاقمند به ایشان، مورد آزار و اذیت دستگاه قرار می گرفتند. و به محض اینکه کلمه ای می گفتند یا رفتاری از آنها ظاهر می شد، از منبر بازشان می داشتند و آنها را جلب می کردند و مدتها زندان بودند و به جاهایی می بردند که دیگران خبر نداشتند. از جمله یادم می آید زمانی آقای جنتی تحت تعقیب قرار گرفتند و ایشان را گرفتند و به واسطه قرائن همه ما نگران بودیم ایشان را خیلی اذیت کنند. من آمدم خدمت آقای بهجت (حفظه الله تعالی) و جریان را حضورشان توضیح دادم، ایشان تأملی کردند و فرمودند:

« ان شاء الله خبر آزادی ایشان را برای من بیاورید ».

این فرمایش اشاره ای بود به اینکه آقای جنتی به زودی آزاد می شوند و مشکلی نخواهد بود، البته این سخن را ممکن است هر کسی بگوید، اما فرمایش آقای بهجت در آن موقعیت، مژده ای برای ما بود و ما مطمئن بودیم که آقا می دانند که این جریان ادامه پیدا نمی کند و مشکلی پیش نمی آید،؛ ولی مواردی هم بود که مثلاً ما به ایشان عرض می کردیم برای شخصی دعا بفرمایید، ولی آقا چنین چیزی نمی گفتند و شخص مورد نظر نیز به زودی آزاد نمی شد.

نمونه دیگر:
« برای خانواده ای حادثه ناگواری پیش آمده بود، به این صورت که در شب عروسی دشمنان عروس آمده بودند و عروس را از خانه اش دزدیده بودند، و کسی اطلاع نداشت که عروس را کجا برده اند، شب عروسی بود خانواده عروس و داماد جمع شده بودند مراسم عروسی را برگزار کنند و نزدیک غروب دیده بودند عروس نیست خیلی نگران شده بودند و جاهایی را که احتمال می دادند جستجو کرده بودند.
و به هر حال پدر و مادر عروس خیلی دستپاچه می شوند، یکی از دوستان ما که همسایه آنان بود می گوید: من هیچ چاره ای ندیدم، گفتم: می روم خدمت آقای بهجت عرض می کنم ببینم ایشان چه می گویند. با شتاب فراوان و ناراحتی آمدم خدمت ایشان و داستان را گفتم. آقا تأملی کردند و به طور خیلی عادی فرمودند:

« بروید حرم، شاید آمده باشد حرم! »

ایشان بر می گردد و مطمئن می شود که باید همین کار را انجام بدهد، به خانواده عروس اطلاع می دهد و آنها میآیند و در بالا سر حضرت معصومه علیها السلام عروس را پیدا می کنند. حالا جریان چه بوده دقیقاً یادم نیست، ولی هیچ احتمال نمی دادند که بتوانند او را در چنین موقعیتی پیدا کنند. »

نمونه دیگر:
« یکی از دوستان می گفت: خانم من باردار بود و نزدیک ماه رمضان می خواستم به مسافرت بروم. برای خداحافظی و التماس دعا رفتم خدمت آقای بهجت. ایشان مرا دعا کردند و فرمودند:
« در این ماه خدا پسری به شما عطا خواهد کرد، اسمش را محمد حسن بگذارید. » در حالی که آقا علی الظاهر اصلا" اطلاعی نداشتند که خانم من حامله است، و طبعاً راهی برای تشخیص اینکه پسر است یا دختر و در چه تاریخی متولد می شود نبود. اتفاقاً در شب نیمه رمضان بچه ما متولد شد و اسمش را محمد حسن گذاشتیم.

از این گونه امور برای ایشان خیلی ظاهر می شد، اما ابداً ایشان اظهار نمی کنند و همین ها را هم راضی نیستند جایی نقل بشود، ولی برای اینکه مؤمنین بدانند که در این زمان هم خدا به بعضی از بندگانش عنایت دارد و اگر کسانی صادقانه راه بندگی خدا را طی کنند، خدا آنها را راهنمایی می کند؛ که: « والَّذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا: و حتماً آنان را که در راهِ ما تلاش و مجاهدت کنند، به راههای خود هدایت می کنیم. سوره عنکبوت/ 69 »

راه تکامل و انسانیت بسته نیست و در این زمان نیز کسانی که بخواهند راه تقرب خدا را طی کنند، در سایه عنایات ولی عصر(عج) و احیاناً به دست این چنین بندگانی که در بین مردم حضور دارند، می توانند به مراتبی از کمال و قرب خدا نایل گردند. اینها همه برای ما می تواند امید بخش باشد و بر ایمان ما بیفزاید.
اینها حقایق ثابتی است. شوخی نیست، حقایق عینی است که وجود دارد و می توانیم ببینیم و آثارش را درک کنیم و خود را قدری از شیفتگی به دنیا و زرق و برقهای آن رها کنیم و بدانیم که لذت و خوشی منحصر به لذتهای حیوانی و شیطانی نیست. انسان می تواند به کمالاتی و لذتهایی برسد که قابل مقایسه با این لذتهای مادی نیست؛ ولی افسوس که ضعف معرفت و ایمان از یک طرف، و هجوم عوامل شیطان داخلی و خارجی، انسانی و جنّی از طرف دیگر آن قدر زیاد است که کمتر به این گوهرهای گرانبها توجه می کنیم. »

آقای مسعودی نیز در این باره می گوید:
« هر کس به خدمت ایشان برسد، اگر توجه داشته باشد می بیند که ایشان درباره جهت خاصی که در او (مخاطب) وجود دارد بحث می کند. ما وقتی با آقای مصباح درس ایشان می رفتیم غالباً پیش از شروع درس درباره امور سیاسی یا اقتصادی یا امور معیشتی خودمان بحث می کردیم، زیرا آن زمان وضع معیشتی طلاب (ازجمله ما) خوب نبود، وقتی آقا می آمدند بدون هیچ مقدمه درست در همین رابطه بحث می کرد، و ما یقین می کردیم که آقا متوجه هست که ما چه بحث می کردیم. مثلاً وقتی ما می گفتیم: چه کار کنیم؟ وضع زندگیمان بد است، قرض داریم، نان شب نداریم. بلافاصله ایشان وقتی می نشستند می فرمودند: بله، طلاب زمان ما هم وضعشان اینطور بود. نداشتند، گرسنگی می خوردند، ولی صبر می کردند. و حکایتی از زندگی علمای گذشته را در این رابطه نقل می کردند.

به یاد دارم روزی با آقای مصباح گفتگو می کردیم: ما چیزی نداریم و نمی شود همیشه با نان خالی زندگی کرد. ایشان آن روز بعد از جلوس فرمودند: یک روز صبح بچه شیخ مرتضی انصاری(ره) نزد او آمد و گفت: آقا ما هیچ خورشتی نداریم، فقط نان خالی داریم. شیخ فرمود: نان تازه است، معلوم می شود که ایشان تازگی نان را خورشت می دانسته اند.
با بیان این مطلب ما یک مقدار آرام می شدیم که ما حداقل همراه نان، پنیر داریم.

آیت الله شیخ جواد کربلایی نیز می گوید:
« مرحوم آقای حاج عباس قوچانی که از شاگردان مرحوم آیت الله آقای حاج میرزا علی قاضی (ره) بودند در یک جلسه خصوصی بعد از تعریف و تمجید بسیار از آیت الله بهجت، به بنده فرمودند: من در سفر خود به ایران برای تشرف به زیارت امام رضا علیه السلام خدمت آقای بهجت رسیدم و در جلسه خصوصی بعد از اصرار زیاد از ایشان خواستم که درباره حالات شخصی و الطاف حق تعالی نسبت به خودشان و برخی از مکاشفاتشان سخن بگویند. ایشان حدود بیست امر مهم الهی و لطف خاص الهی را که حق تعالی به ایشان عطا فرموده بود برای بنده نقل کردند واز من پیمان گرفتند که به کسی نگویم، ولی بنده یک مورد را به برخی از رفقا گفتم.
من(کربلایی) از آقای قوچانی با اصرار خواستم آن یکی را به بنده بفرمایند. فرمودند: ایشان فرمودند:
« بنده اگر بخواهم پشت سر خودم را ببینم، می بینم. »
سپس می فرمودند: بعد از چند سال دیگر بنده به ایران مسافرت کردم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم باز در جلسه خصوصی عرض کردم: آنچه را که چند سال پیش به بنده فرمودید آیا در قوه خودش باقی است؟ فرمودند: بله. »
یکی از نزدیکان آقا می گوید:
« یک بار به فومن رفته بودم، یک روز مانده به مراجعت خدمت آقای اریب، از علمای فومن رفتم، ایشان چند سکه داد و گفت: یکی از اینها را به آیت الله بهجت بده. وقتی برگشتم آن را خدمت آقا دادم. دوباره که می خواستم به فومن بروم آیت الله بهجت، 1000 تومان به من داد و فرمود: این را با یک واسطه به آقای اریب بدهید. آن مقدار پول را بردم به یک بازاری دادم و گفتم: این را به آقای اریب بده و نگو چه کسی داده، من در مغازه او نشستم او رفت و برگشت و دیدم خیلی تعجب کرده است. گفتم: چه شد؟ گفت: وقتی این پول را به آقای اریب دادم، گفت: قسمتی از خانه ما خراب شده بود و تعمیر کار آمده و گفته بود که 1000 تومان می گیرم درست می کنم. من که پولی نداشتم، به تعمیر کار گفتم: فعلاً صبر کن و اینک این پول درست به اندازه مخارج تعمیر خانه است ».

یکی از دوستان می گوید:
« یکی از بستگان نزدیک من به مرض سرطان مبتلی گردید. اطباء گفتند: حتماً باید در اسرع وقت تحت عمل جراحی قرار گیرد، در غیر این صورت غده سرطانی به جاهای دیگر بدن نیز سرایت خواهد کرد. متحیر مانده بودیم که چه کنیم، آیا بیمار را عمل بکنیم یا نه؟ قرار شد خدمت آیت الله بهجت مراجعه و از ایشان طلب استخاره کنیم.
به محضر ایشان رسیدم و مشکل را بازگو نموده و طلب استخاره نمودم، آقا استخاره کردند و فرمودند: عمل لازم نیست، و مبلغی پول دادند که برای او صدقه بدهیم، و نیز دستور فرمودند مقداری آب زمزم را با تربت حضرت سید الشهداء علیه السلام مخلوط کرده به قصد شفاء هر روز مقداری از آن به مریض بدهید تا بیاشامد، همچنین دستور فرمودند تعداد زیادی از فقرا را اطعام نماییم، و یا هر چند به مقدار کم به آنان صدقه پرداخت کنیم و ضمناً به فقرای و صدقه گیرندگان بگوییم برای سلامتی بیمار دعا کنند.

بلافاصله دستورات آقا را مو به مو اجراء کردیم و مریضه جهت توسل عازم حرم امام رضا علیه السلام گردید و مدت سه روز در آن حرم شریف به دعا و راز و نیاز پرداخت. حالات بسیار روحانی و عجیبی به او دست داد، پس از برگشت دیگر احساس درد نکرد.
بلافاصله روانه منزل آقا شدم تا ایشان را در جریان بگذارم و دستورات بعدی را بگیرم، که در میانه راه بین منزل و مسجد آقا را دیدم ناگهان پیش از آنکه سخنی بگویم. آقا پرسید: حال مریضه شما چطور است؟ گفتم: الحمدالله و قضایای مشهد را نقل کردم. آقا فرمودند: به همان دستورات عمل کنید، و برای امتحان به پزشک مراجعه کنید.


وقتی مریضه به پزشک مراجعه کرد، پزشک معالج از بیمار با تعجب می پرسد: شما کاری کرده اید یا جایی رفته اید؟ بیمار می گوید: چطور؟ دکتر با تعجب می گوید: خانم، مرض شما به طور ناباورانه کاهش یافته و هیچ احتیاجی به عمل ندارد، و مقدار باقی مانده از غده را با دارو حل می کنیم. هم اکنون الحمدلله مریضه ما بطور کامل شفا یافته و به زندگی خود ادامه می دهد. آنچه که برای ما جالب توجه بود استخاره ای بود که آقا فرمودند و گفتند: نیازی به عمل ندارد.

یکی از طلاب حوزه علمیه می نویسد:
« بنده در اوان طلبگی که در تهران مشغول تحصیل بودم، گاهی برای زیارت به قم مشرف می شدم، و براساس سفارش اکید مرحوم پدرم که می فرمود هر وقت قم رفتی نزد آیت الله بهجت هم برو، خدمت آقا رسیده و عرض ادبی می نمودم. روزی پدرم خود پرده از علت این سفارش زیاد برداشت و فرمود:

« روزی در مسجد بالا سر واقع در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه علیها السلام چشمانم به جمال دلربای حضرت ولی عصر(عج) روشن شد، شرم حضور و عظمت حضرت مانع از آن شد که مانند عاشقی که پس از مدتها به معشوقش رسیده با حضرت معاشقه نمایم، ولی پس از چند لحظه دیدم درست در همان مکان و نقطه ای که حضرت را دیده بودم آیت الله بهجت نشسته است. »
این دیدار را مرحوم ابوی یکی از دلایل عظمت آقا و چه بسا مرتبط بودن آن فقیه عظیم الشأن با حضرت ولی عصر(عج) می دانستند.

آقای قدس می گوید:
« یکی از روحانیون مازندران، که اینک رئیس دادگستری یکی از استانهای ایران است، برای حقیر نقل کرد: زمانی که آیت الله کوهستانی مازندرانی به رحمت ایزدی پیوستند، آقا زاده آن مرحوم خدمت آیت الله العظمی بهجت مشرف شدند آقا فرموده بودند:
« آقای شما که رحلت نمودند در آن عالم غوغا بر پا شد. » حقیر پرسیدم یعنی چه؟ شخص ناقل فرمودند: بیش از این نمی دانم.

آقای خسرو شاهی نیز در این رابطه می گوید:
« از یکی از طلاب که در قید حیات است شنیدم که می گفت: بعد از ازدواج، خانه ای در قم اجاره کردم، پس از استقرار در منزل، از نظر مالی دچار تنگدستی عجی


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 فروردين 1392برچسب:علما+آیت الله بهجت+امام زمان+تشرف+سیر و سلوک, :: 11:29 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از پرس تی وی، مايک بيلينگتون گفت، «لفاظي‌هاي شديد» کره شمالي و «پاسخ‌هاي تلافي جويانه» کره جنوبي احتمالا منجر به آغاز يک «جنگ گرماهسته‌اي (جنگ با بمب‌هاي هيدروژني) خواهد شد؛ جنگي که بايد با توجه و در نظر داشتن بحران اقتصادي که اکنون به اروپا و امريکا رسيده، مورد توجه قرار بگيرد.»
 
وي به پرس تي‌وي گفت: «اگر کره شمالي مانند گذشته دست به اقدام تحريک آميز ديگري مانند بمباران يک جزيره يا اقدامي در همين سطح بزند، کره جنوبي کاملا آماده است که پاسخ نظامي شديدي به چنين اقدامي بدهد.»
 
کره جنوبي روز چهارشنبه (۱۴ فروردين، ۳ آوريل) اعلام کرد اين کشور براي زماني که کره شمالي سلامت و امنيت شهروندان کره جنوبي را که در يک منطقه مشترک صنعتي در حال کار هستند تهديد کند، طرح‌هاي احتمالي نظامي درنظر گرفته است.
 
کيم کوان-جين، وزير دفاع کره جنوبي گفت: « ما در صورت جدي شدن اوضاع، طرحي احتمالي را آماده ‌کرده‌ايم که اقدام نظامي را نيز شامل مي‌شود.»
 
همچنين بعد از اينکه پيونگ يانگ اعلام کرد که با کره جنوبي در «وضعيت جنگي» به سر مي‌برد، پارک گوئن- هي، رئيس جمهور کره جنوبي اول آوريل به کره شمالي هشدار داد، هرگونه اقدام تحريک‌آميز اين کشور با «پاسخي محکم» مواجه خواهد شد.
 
بيلينگتون در اين باره هشدار داد: «ما در يک وضعيت جهاني هستيم که خيلي خيلي به جنگ نزديک است.»
 
بر پايه اين گزارش، علي رغم هشدارهاي پيونگ يانگ، سئول و واشنگتن ۱۱ مارس يک رزمايش مشترک نظامي را در نزديکي شبه جزيره کره آغاز کردند. در اين رزمايش که يک هفته به طول انجاميد، ۱۰ هزار سرباز کره‌اي و حدود ۳ هزار نيروي امريکايي شرکت کردند.
 
کره شمالي ۲۶ مارس در واکنش به اين رزمايش اعلام کرد که ارتش اين کشور بايد براي حمله به «تمام پايگاه‌هاي نظامي امريکا در منطقه آسيا-اقيانوسيه شامل کشور امريکا، هاوايي و گوام» و همچنين کره شمالي آماده شود.
 
پيونگ يانگ همچنين چند روز بعد ضمن اعلام اينکه با کره جنوبي در «وضعيت جنگ» قرار دارد، هشدار داد که هرگونه اقدام تحريک آميز از سوي سئول و واشنگتن يک جنگ همه جانبه‌هسته‌اي را در پي خواهد داشت.
 
امريکا ۳۱ مارس يک ناوشکن ضد هوايي را به منظور «دفاع از حمله احتمالي کره شمالي» به سواحل جنوب غربي شبه جزيره کره فرستاد.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:آخرالزمان+جنگ هسته ای+ جنگ اتمی+بحران, :: 22:12 :: توسط : عبدالمهدی

ضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نخستین روز از سال 1392 ، عصر امروز در جمع گسترده و پرشور هزاران نفر از زائران و مجاوران  حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا سلام ا...  علیهما در سخنان بسیار مهمی به ارزیابی دستاوردها و پیشرفتهای زیربنایی بزرگ ملت ایران درسال 1391 برغم ایجاد موانع عملی و تبلیغات گسترده و پرحجم از جانب بدخواهان ملت پرداختند و ضمن بیان نکات اساسی در خصوص موضوع مذاکره با آمریکا، همچنین الزامات حماسه اقتصادی به ویژه لزوم رهائی از وابستگی به نفت و توجه جدی به سیاستهای کلان اقتصادی ، و اقدام هوشمندانه پیش از اجرای نقشه دشمن را تبیین کردند و در خصوص حماسه سیاسی نیز انتخابات ریاست جمهوری را مظهر آن دانستند و تاکید کردند، در انتخابات باید همه سلیقه ها و جریانهای سیاسی معتقد به نظام جمهوری اسلامی حضور داشته باشند و با عنایت پروردگار و همت ملت ایران ، مشارکت گسترده ای نیز تحقق یابد زیرا انتخابات ریاست جمهوری در همه مسائل اصلی کشور تاثیر گذار است.
حضرت آیت ا... خامنه ای در سخنان خود ضمن تبریک مجدد سال نو به ملت ایران ، ارزیابی نقاط قوت و ضعف کشور در سال گذشته و برنامه ریزی  بر اساس این ارزیابی کلان را یک ضرورت برشمردند و افزودند: همانگونه که انسان در مسائل فردی و شخصی نیازمند ارزیابی و محاسبه دائمی است ، در مسائل کشور نیز ارزیابی و محاسبه ملی ، کاری  با اهمیت است، زیرا قابل عبرت گرفتن وبهره گیری برای آینده است .
 ایشان با اشاره به زیرنظر بودن عملکرد و موفقیت های ملت ایران از جانب  ملتها و نخبگان کشورهای مختلف برای استفاده از تجارب آن و همچنین نگاه دقیق دشمنان ، به دستاوردها و احیاناً نقاط ضعف ایران خاطر نشان کردند: از این نظر نیز ملت ایران باید نگاهی کلان و واقع بینانه و ارزیابی صحیحی از شرایط کشور  داشته باشند .
رهبر انقلاب اسلامی، ارزیابی شرایط کشور با نگاه صرف به مسائلی همچون  گرانی ها ، کاهش تولید در برخی واحدهای تولیدی و فشارهای اقتصادی را  ارزیابی ناقص و نادرست خواندند و تاکید کردند : نگاه صحیح آن است که در میدان عظیم پرچالش ملت ایران ، در کنار نقاط ضعف ومشکلات ، پیشرفتها و دستاوردهای بزرگ نیز دیده شوند که در این صورت نتیجه ی چنین ارزیابی کلانی، سربلندی و قهرمانی ملت ایران است.
حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به اظهارنظر صریح مقامات آمریکائی مبنی بر اعمال تحریم برای فلج کردن ملت ایران افزودند: در این صحنه پرچالش، ملت ایران توانسته است با هوشمندی و ظرفیت وقدرت بالا ، تهدیدها را تبدیل به فرصت کند و همانند قهرمانی ورزشی ، از یک هماوردی سخت و همراه با زحمت و تلاش وخستگی ، پیروز خارج شود و تحسین همگان را نیز برانگیزد .  ایشان خاطرنشان کردند : اگر چنین نگاهی به کشور و شرایط آن باشد ، قطعاً قهرمان این صحنه عظیم ، ملت ایران است .
رهبر انقلاب اسلامی افزودند : موفقیت ها و دستاوردهای ملت ایران در این عرصه پرچالش به گونه ای است که حتی تحسین هوشمندان نکته بین و نخبگان سیاسی و دانشگاهی دنیا در کشورهای مختلف از جمله کشورهای بدخواه ایران را نیز برانگیخته است .
حضرت آیت ا... خامنه ای به گروهی هم که همواره از پیشرفتهای ملت ایران ناخرسند هستند ، اشاره و تاکید کردند : این گروه که همان دشمنان ملت هستند از دو شیوه برای مقابله با پیشرفتها استفاده می کنند : 1-مانع تراشی عملی همچون تحریم وتهدید و مشغول کردن مسئولان ، نخبگان و ملت به کارهای فرعی وغیر اولویت دار 2- تبلیغات گسترده و پرحجم برای پنهان کردن پیشرفتهای ملت ایران و بزرگنمائی برخی نقاط ضعف.
 ایشان سال 91 را از این منظر یکی از پرکارترین سالها برای بدخواهان ملت ایران برشمردند و افزودند: آنها هدف خود را فلج کردن وبه زانو درآوردن ملت اعلام کرده اند ، بنابراین اگر ملت ایران در مقابل همه این فشارها ، سرپا و بانشاط بایستد و به پیشرفتهای بیشتری دست یابد ، آنها بی آبرو خواهند شد .
 رهبر انقلاب اسلامی سپس دو سوال را مطرح کردند:1- لانه اصلی توطئه برضد ملت ایران کجاست ؟ 2- دشمنان این ملت چه کسانی هستند ؟
حضرت آیت ا... خامنه ای در پاسخ به سوال اول تاکید کردند : مرکز اصلی توطئه ها بر ضد ملت ایران ، آمریکا است و امروز بعد از گذشت 34 سال ، هر گاه که نام دشمن برده  می شود ، ذهن ملت ایران به سرعت متوجه آمریکا می گردد . ایشان افزودند : مسئولان آمریکا باید در مورد این موضوع بدقت تامل کنند واز خود بپرسند که چرا ذهن ملت ایران در خصوص دشمن ، همواره متوجه  آمریکا است ؟
رهبر انقلاب اسلامی همچنین در خصوص دشمنان ملت ایران ، خاطرنشان کردند : علاوه بر آمریکا که دشمن درجه اول و مرکز توطئه است ، دشمنان دیگری هم وجود دارند ، که دولت انگلیس خبیث از جمله آنها است ، اما از خود استقلالی ندارد و با دنباله روی، نقش مکمل دولت آمریکا را دارد .
حضرت آیت ا... خامنه ای ، در این بخش از سخنان خود ، نکته ای را هم به  دولت فرانسه گوشزد کردند و افزودند: جمهوری اسلامی ایران با دولت و ملت فرانسه مشکلی نداشته است اما دولت فرانسه در سالهای اخیر و بویژه از زمان سارکوزی ، سیاست دشمنی آشکار با ملت ایران را در پیش گرفته است که این سیاست غلط همچنان ادامه دارد و این کار ، غیرمدبرانه و ناهوشمندانه است .
ایشان به رژیم صهیونیستی نیز اشاره و خاطر نشان کردند: رژیم غاصب صهیونیستی در حد و اندازه ای نیست که در صف دشمنان ملت ایران به حساب بیاید . رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برخی تهدیدهای سردمداران رژیم صهیونیستی     مبنی بر حمله نظامی به ایران ، تاکید کردند : اگر غلطی از آنها سر بزند ، جمهوری اسلامی ایران ، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد .
حضرت آیت ا... خامنه ای خاطر نشان کردند :آمریکائیها دائماً برای این چند دشمن ملت ایران ، تعبیر نادرستِ "جامعه جهانی" را  بکار می برند در حالیکه " جامعه جهانی " بهیچ وجه درصدد دشمنی با ایرانی و ایران اسلامی نیست .
ایشان بعد از تبیین دشمنان واقعی و معدود ملت ، به تشریح اقدامات خصمانه آنها در سال 91 پرداختند و افزودند : آمریکائیها بر خلاف اظهار دوستی های ظاهری به ملت ایران ، از اوایل سال گذشته تحریم های شدید و گسترده نفتی و بانکی را برضد ایران آغاز کردند و اصرار دارند که با وجود این اقدامات خصمانه ، دشمن تلقی نشوند .
رهبر انقلاب اسلامی این سیاست را ادامه همان سیاست "پنجه چدنی زیر دستکش مخملی" دانستند و خاطرنشان کردند : آآنها بر خلاف این ظاهر فریبی ها ، حرکت برنامه ریزی شده ای را آغاز کردند و انتظار داشتند  بعد از چند ماه ، ملت ایران تسلیم زورگوئی آنها شود و دست از فعالیت ها ی فزاینده علمی خود بردارد اما آنچه که اتفاق افتاد خلاف خواسته و پیش بینی بدخواهان بود.
حضرت آیت ا... خامنه ای با اشاره به اظهار خرسندی مقامات آمریکائی از تاثیرگذاری تحریم ها و اظهارات برخی مقامات ایرانی در این ارتباط ، افزودند : تحریم ها اثر گذاشته اما آن اثری را که آنها بدنبال آن بودند ، نداشته است.
ایشان خاطر نشان کردند : اگر تحریم ها اثر گذاشته است ، علت آن اشکال اساسی در وابسته بودن اقتصاد کشور به نفت است و بر همین اساس باید اقتصاد بدون نفت از  برنامه های اصلی و اولویت های دولت آینده باشد .
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان چندین سال قبل خود مبنی بر لزوم رسیدن به شرایطی که امکان بستنِ درِ چاههای نفت و اداره کشور بدون نفت وجود داشته باشد، افزودند : درآن زمان برخی آقایانی که به تعبیر خودشان تکنوکرات هستند ، در مقابل این سخن لبخند معنا داری زدند و گفتند مگر چنین چیزی امکان دارد ؟
حضرت آیت ا... خامنه ای تاکید کردند: رسیدن به اقتصاد بدون نفت امکان پذیر است اما شرط آن برنامه ریزی صحیح و اجرا ، است .
 ایشان بعد از تشریح اقدامات خصمانه دشمنان در عرصه اقتصادی  در سال 91 ، به تلاشهای آنها در عرصه سیاسی نیز اشاره کردند و افزودند : یکی از اقدامات بدخواهان ملت ایران در عرصه سیاسی ، تلاش برای منزوی کردن نظام اسلامی بود که برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران با حضور سران و مسئولان بلند پایه جنبش عدم تعهد و تحسین ایران بدلیل پیشرفتهای شگرف علمی و فناوری و اقتصادی ، طراحی دشمنان را با شکست کامل مواجه کرد .
رهبر انقلاب اسلامی ایجاد تردید در ملت ایران و جدائی آنان از نظام اسلامی را یکی دیگر از اقدامات بدخواهان در عرصه سیاسی برشمردند و تاکید کردند: حضور متراکم و پرشور و شوق مردم در راهپیمائی 22 بهمن و ابراز احساسات آنان به اسلام و انقلاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان بود.
حضرت آیت ا... خامنه ای برخی تلاشهای ناموفق در عرصه امنیتی و کوشش برای کاهش نفوذ و قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران را از دیگر اقدامات خصمانه بدخواهان دانستند و افزودند : حضور قدرتمندانه ایران در پشت صحنه ی جنگ هشت روزه غزه و به زانو درآمدن رژیم صهیونیستی در مقابل مبارزان فلسطینی و همچنین اقرار بدخواهان  به غیرقابل حل بودن مسائل منطقه ای بدون حضور ایران ، موجب  بی نتیجه شدن دشمنی ها در این عرصه ها شد.
ایشان تاکید کردند : همه این فشارها و دشمنی ها بویژه تحریم ها در کنار برخی از آثار منفیِ آن ، آثار مثبت بزرگی نیز داشته است که مهمترین آن ، فعال شدن نیروهای درونی و استعدادهای ملت ایران و تحقق کارهای عظیم و زیربنائی در سال گذشته است .
حضرت آیت ا... خامنه ای سپس به برخی از پیشرفتها و دستاوردهای بزرگ و زیربنایی سال 91 که در شرایط تحریم ها تحقق یافته است اشاره کردند و افزودند: کشف منابع جدید نفت و منابع جدید اورانیوم ، ایجاد و توسعه نیروگاهها و پالایشگاهها ، اقدامات زیربنائی در بخش راه و در حوزه انرژی ، دستاوردهای مهم علمی و فناوری از جمله پرتاب ماهواره ناهید و پرتاب کاوشگر پیشگام به همراه موجود زنده ، ساخت جنگنده فوق پیشرفته ، تولید داروهای حساس و نوترکیب، کسب رتبه اول در حوزه نانو فناوری در منطقه ، کسب مقام های برجسته علمی ، افزایش سرعت پیشرفت علمی ، رشد تعداد دانشجویان در کشور ، موفقیت های علمی در سلول های بنیادی و انرژی های نو و انرژی هسته ای ، بخشی از پیشرفتهای شگرف جوانان و دانشمندان ایرانی در سالی است که قرار بود ملت ایران بر اثر تحریم ها فلج شوند .
ایشان تاکید کردند : درس بزرگ موفقیت ها و دستاوردهای سال 91 ، این است که یک ملت زنده هرگز بر اثر تحریم ، فشار و سخت گیری دشمن به زانو در نخواهد آمد .
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند : سال 91 ، در واقع یک میدان تمرین و رزمایشی بود که ملت ایران توانست توانائی ها و پیشرفت های خود را نشان دهد و در عین حال برخی نقاط ضعف را نیز بشناسد .
حضرت آیت ا... خامنه ای در بیان نقاط ضعف اقتصادی کشور در سال گذشته افزودند : وابستگی کشور به نفت ، بی اعتنائی به سیاستهای کلان اقتصادی و گرفتار شدن به سیاستهای روزمره از جمله نقاط ضعفی هستند که لازم است مسئولان کشور، بخصوص دولت آینده به آنها توجه کنند و بدانند که کشور باید سیاست اقتصادی کلان ، روشن ، برنامه ریزی شده و مدون داشته باشد .
ایشان یکی دیگر از درس های سال 91 را مشخص شدن بنیه قوی کشور دانستند و خاطر نشان کردند: هر اندازه که بنیه کشور قوی باشد و مسئولان با وحدت وهمدلی و بر اساس تدبیر عمل کنند ، تاثیر اقدامات خصمانه دشمنان به حداقل خواهد رسید .
 رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه علاوه بر اقتصاد ، موضوعات مربوط به امنیت ، سلامت مردم ، پیشرفتهای علمی ، استقلال و عزت ملی نیز از مسائل مهم کشور هستند ، افزودند : ملت ایران با موفقیت های خود در سال گذشته ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرتهای بزرگ نه تنها موجب عقب ماندگی نیست بلکه موجب پیشرفت می شود .
حضرت آیت ا... خامنه ای بعد از ارائه ارزیابی کلان از شرایط واقعی کشور درسال 91، دو نکته معطوف به آینده را با درس گرفتن از مسائل سال گذشته ، مورد اشاره قراردادند .
 خواندن دست دشمن از پیش و اقدام فعال و هوشمندانه در مقابل طراحی های او اولین نکته ای بود که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند.
حضرت آیت ا... خامنه ای در این خصوص افزودند : اقدام دانشمندان جوان ایرانی در تامین سوخت غنی شده بیست درصد راکتور تحقیقاتی تهران بمنظور تولید رادیو دارو ، یک نمونه از این پیش دستی های هوشمندانه است که باید به همه         مسائل اساسی کشور تسّری یابد .
ایشان پیشدستی در کارهای عملی را وظیفه بزرگ اخلاقی و عاقلانه دولت ها ، صنعت گران ، کشاورزان ، سرمایه داران و کارآفرینان ، پژوهشگران،  طراحان  علمی و صنعتی ، استادان دانشگاهها، مدیران اقتصادی و پارک های علمی و فناوری دانستند و تاکید کردند: وظیفه همه این است که کشور را در برابردشمنان، مستحکم ، غیرقابل نفوذ و غیرقابل تاثیرپذیر کنند .
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند : این موضوع ، یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است .
دومین نکته ای که حضرت آیت ا... خامنه ای در این بخش از سخنان خود  به آن اشاره کردند ، موضوع پیغام های مکرر و اظهارات مقامات آمریکائی برای مذاکره دوجانبه بود.
ایشان افزودند: آمریکائی ها مدتی است که از طرق گوناگون پیغام می دهند که خواهان مذاکره جداگانه با ایران در خصوص موضوع هسته ای هستند اما من بر اساس تجربه های گذشته به چنین گفتگوهائی خوشبین نیستم .
 رهبر انقلاب اسلامی با تاکید بر اینکه در دیدگاه آمریکائیها گفتگو به معنای مذاکره برای رسیدن به راه حل منطقی نیست ، خاطرنشان کردند: از نظر آمریکائیها گفتگو بمعنای  وادار کردن طرف مقابل برای قبول حرف آنها است ، بنابراین ما همواره این نوع گفتگو را تحمیلی می دانیم و جمهوری اسلامی ایران نیز زیر بار تحمیل نمی رود.
حضرت آیت ا... خامنه ای با تاکید مجدد بر خوشبین نبودن به چنین گفتگوئی افزودند : البته من مخالفتی هم ندارم .
ایشان سپس چند موضوع را برای آمریکائیها ، به صراحت بیان کردند.
 موضوع اولی که رهبر انقلاب اسلامی به آن اشاره کردند ، پیغام های مکرر آمریکائیها مبنی بر نداشتن قصد تغییر حکومت ایران بود .
حضرت آیت ا... خامنه ای در این خصوص تاکید کردند : ما هیچگاه نگران قصد تغییر نظام جمهوری اسلامی از جانب شما نیستم زیرا آن زمانی که این قصد را داشتید و به صراحت هم می گفتید ، هیچ کاری نتوانستید انجام دهید و بعد از این هم نخواهید توانست .
ایشان به موضوع دوم ، یعنی تاکید آمریکائیها مبنی بر صداقتشان در پیشنهاد مذاکره اشاره و خاطر نشان کردند : ما بارها گفته ایم که بدنبال سلاح هسته ای نیستیم اما آمریکائیها می گویند باور نمی کنیم. در این شرایط چرا ما باید حرف آمریکا را در مورد صادقانه بودن پیشنهاد مذاکره ، باور کنیم .
رهبر انقلاب اسلامی افزودند : برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره یک تاکتیک آمریکائی برای فریب افکار عمومی دنیا و مردم ایران است و اگر اینگونه نیست ، باید آمریکائیها این موضوع را در عمل ثابت کنند.
حضرت آیت ا... خامنه ای در همین بخش به یکی از تاکتیک های تبلیغاتی آمریکائیها اشاره و خاطرنشان کردند : آنها در مواردی گفته اند که برخی افراد از طرف رهبر ایران با آمریکا مذاکره کرده اند ، در حالیکه این سخن ، دروغ محض است و تاکنون هیچ کس از طرف رهبری با آمریکا مذاکره نکرده است .
 ایشان افزودند : فقط در چند مورد ، دولتهای مختلف ، در برخی موضوعات مقطعی ، با آمریکا مذاکراتی انجام دادند که در همان مذاکرات هم دولت موظف به رعایت خطوط قرمز رهبری بود و امروز نیز ، باید این خطوط قرمز رعایت شود .
موضوع سومی که رهبر انقلاب اسلامی در مورد مذاکره با آمریکا ، به آن اشاره کردند ، تمایل نداشتن آمریکائیها برای به نتیجه رسیدن و پایان مذاکرات هسته ای بود .
حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند : اگر آمریکائیها واقعاً تمایل به حل موضوع هسته ای ایران دارند ، راه حل آن نیز آسان است و باید به حق غنی سازی هسته ای ایران برای اهداف صلح آمیز اعتراف کنند .
ایشان با تاکید بر اینکه اجرای مقررات نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز می تواند نگرانی ها را  از بین ببرد ، خاطرنشان کردند : تجربیات و شرایط صحنه نشان می دهد که آمریکائیها بدنبال حل این موضوع نیستند و می خواهند با باقی ماندن آن، بهانه ای برای فشار به ملت ایران و به قول خودشان فلج کردن ملت داشته باشند اما به کوری چشم دشمنان، ملت ایران فلج نخواهد شد .
نکته آخر رهبر انقلاب اسلامی در این موضوع، ارائه یک راه حل به آمریکائیها بود.
حضرت آیت ا... خامنه ای گفتند : اگر آمریکائیها صادقانه می خواهند ، قضایا تمام شود ، راه حل پیشنهادی ما این است که در گفتار و عمل ، دست از دشمنی با ملت ایران بردارند .
ایشان با یادآوری سیاست های خصمانه آمریکا بر ضد ملت ایران در 34 سال گذشته و شکست آن سیاستها تاکید کردند ، اگر این سیاستها ادامه پیدا کند باز هم شکست خواهند خورد.
رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنان خود به موضوع بسیار مهم انتخابات ریاست جمهوری در 24 خردادماه اشاره کردند و افزودند : انتخابات مظهر حماسه سیاسی، اقتدار نظام اسلامی، مردم سالاری اسلامی، اراده ملی و آبروی نظام است .
حضرت آیت ا... خامنه ای مشارکت گسترده مردم در انتخابات را با اهمیت برشمردند و تاکید کردند: حضور گسترده مردم و شور انتخاباتی علاوه برتامین امنیت کشور ، تهدیدهای دشمنان را بی اثر و آنان را نا امید خواهد کرد.
ایشان با تاکید بر ضرورت حضور همه جریانها و سلیقه های سیاسی معتقد به نظام اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری افزودند: انتخابات مخصوص یک جریان و سلیقه خاص سیاسی نیست بلکه وظیفه و حق همه کسانی که دل در گرو منافع ملی و استقلال کشور دارند ، حضور در انتخابات است .
رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: روی گردانی از انتخابات مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند .
حضرت آیت ا... خامنه ای ، رأی مردم را تعیین کننده نهائی در انتخابات دانستند و افزودند :تشخیص مردم در شناخت اصلح مهم است و مردم باید با تحقیق از افراد مورد اطمینان و دقت در کاندیداها ، به فرد اصلح برسند .
ایشان با تاکید بر اینکه رهبری در انتخابات یک رای بیشتر ندارد و کسی هم از این رای اطلاع نخواهد داشت ، خاطر نشان کردند : هرگونه سخن یا اظهار نظر ی مبنی بر اینکه رهبری به فرد خاصی نظر دارد ، نادرست است .
 رهبر انقلاب اسلامی به مردم توصیه کردند : مراقب باشند تا در شناخت فرد اصلح تحت تاثیر نسبت ها و اظهارات در رسانه های گوناگون از جمله پیامک های انبوهی که رواج پیدا کرده ،قرار نگیرند .
حضرت آیت ا... خامنه ای با تاکید بر لزوم تمکین همه در برابر قانون خاطر نشان کردند : حوادث سال 88 از آنجا آغاز شد که عده ای نخواستند به قانون و رأی مردم تمکین کنند و در مقابل، مردم را به شورش های خیابانی دعوت کردند که یکی از خطاهای جبران ناپذیر بود.
ایشان افزودند : خوشبختانه سازوکارهای قانونی برای رفع هرگونه شبهه ای وجود دارد بنابراین همه باید به انتخاب اکثریت مردم ، تمکین کنند .
رهبر انقلاب اسلامی در خصوص ویژگیهای رئیس جمهور آینده تاکید کردند : رئیس جمهور آینده باید ضمن اینکه دارای امتیازات رئیس جمهور قبلی باشد ، از نقاط ضعف او نیز به دور باشد .
حضرت آیت ا... خامنه ای افزودند : باید انتخاب مردم در انتخابات ریاست جمهوری نشانگر پیشرفت و تکامل و انتخاب بهترین ها در هر دوره نسبت به دوره های قبل باشد .
ایشان در پایان خاطرنشان کردند : کسانی که وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری می شوند باید پایبند به انقلاب اسلامی وارزشها، پایبند به منافع ملی ومعتقد به اداره کشوربا عقل جمعی و تدبیر باشند.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 فروردين 1392برچسب:امام خامنه ای+رهبر+آمریکا+مذاکره+انتخابات, :: 10:40 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از عقیق، امام حسن عسگرى علیه السلام از آباء و اجداد طاهرينش، از اميرمؤمنان امام على علیهم السلام اجمعین از پيامبر اكرم نقل مى كند:

خداى تبارك و تعالى فرمود: من سوره فاتحة الكتاب را بين خود و بنده ام تقسيم كرده ام .

پس نيمى از آن براى من ، و نيم ديگر براى بنده من مى باشد. و براى بنده من است هر چه از من طلب كند، يعنى آنچه از من بخواهد به او عطا مى كنم .

هنگامى كه عبد گويد: بسم اللّه الرحمن الرحيم

خداوند جل جلاله فرمايد: بنده من ، به نام من آغاز كرد. بر من لازم است كارهايش را به نفع او تمام كنم و نواقص امور او را تكميل نمايم و احوال او را مبارك سازم .


وقتى عبد مى گويد: الحمد لله رب العالمين

خداوند مى فرمايد: بنده ام مرا ستايش كرد و دانست كه نعمتهاى او از جانب من است ، و بلاهائى كه از او دفع مى گردد بواسطه فضل و لطف من است ، پس شما گواه باشيد كه من نعمتهاى اخروى را به نعمتهاى دنيوى او خواهم افزود، و عذاب آخرت را از او دفع مى كنم چنانچه بلاى دنيا را از او برطرف ساختم.

آنگاه كه عبد مى گويد: الرحمن الرحيم

خداوند مى فرمايد: بنده ام گواهى داد كه من رحمن و رحيم هستم . شما را گواه مى گيرم كه حظ وافر و بهره كامل از رحمت و عطاى خويش به او عنايت كنم .

زمانى كه مى گويد: مالك يوم الدين

خداوند مى فرمايد: همانطور كه بنده ام اعتراف كرد من مالك روز جزاء هستم ، من نيز حساب او را در قيامت آسان مى كنم . حسنات او را مى پذيرم و از سيئات او مى گذرم .

وقتى عبد مى گويد:اياك نعبد

خداوند مى فرمايد: بنده من راست گفت . او فقط مرا مى پرستد. شما را گواه مى گيرم كه ثوابى به عبادت او بدهم كه همه مخالفان پرستش من بر او غبطه خورند

هنگامى كه بنده مى گويد: اياك نستعين

خداى عزوجل مى فرمايد: بنده ام از من يارى طلبيد و به من پناهنده شد. پس شما را گواه مى گيرم كه او را در كارهايش يارى كنم و در سختيها دستگيرى نمايم .

عبد مى گويد: اهدنا الصراط المستقيم صراط الذين انعمت عليهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین

خداوند فرمايد: اين بخش از سوره براى بنده من است و براى اوست هر چه بخواهد. دعايش را اجابت كنم و آرزويش را بر آورم ، و از آنچه ترسيد او را ايمن سازم.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:خدا+امام علی+امام حسن عسکری+حماهل بیت, :: 8:19 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان، محمدرضا دهشیری طی یادداشتی در سایت خبرنامه دانشجویان ایران نوشت: به ذهنم آمد که مثل مدیران قالتاقی شده‌ام که وقتی خدمت آقا می‌آیند هی می‌نویسند و وقتی می‌روند در رفتارشان هیچ بروزی ندارد. ولی می‌ترسیدم صحبت‌های آقا رسانه‌ای نشود و حافظه ضعیف من من را با افسوس سخت تنها بگذارد. پس از دیدار یکی از دوستان بهم گفت مثل بعضی مدیرهای قالتاق تُند‌تُند می‌نوشتی. خندیدم و گفتم باور کن خودم هم به همین فکر می‌کردم.
 
قبل از حرکت آقای جلیلی اعلام کرد آقا در حاشیه درخواست ملاقات نوشته‌اند ان‌شاءالله برای من جلسه شیرینی خواهد بود. وقت نسبتاَ موسعی اختصاص داده‌اند. از ساعت ده تا دوازده. کسانی که قرار است صحبت کنند مشخص است. لطفاً نظم را رعایت کنید تا حداکثر استفاده را از صحبت‌های آقا ببریم. جای هرکسی هم مشخص است. همه سرجایشان بشینند. البته قبل از همه توضیحات گفت عزیزانی که خارج از برنامه تشریف آورده‌اند شرمنده‌ایم. حتی هیچ کدام از بچه‌های اجرایی دفتر هم کارت حضور ندارند. و صرفاً برای داوران و برگزیدگان جشنواره که اسمشان در گزارش جشنواره برای آقا آمده بود کارت صادر شده است.
 
تاکسی‌ها جلوی در حسینیه هنر بودند. هر چهار نفر یک ماشین سوار شدیم. من با آقایان رحمتی کارگردان مستند «آخوند چینی دات کام»، و خلفی‌زاده کارگردان مستند «سه هزار میلیارد چند تا صفر دارد» و یک نفر دیگر که نمی‌شناختمش بودم. و تا خود بیت در مورد آخوند چینی حرف زدیم. مستند جذابی بود و سطح توقع مخاطب را از مبلغین بالا می‌برد.
 
در اولین گیت بازرسی، مأمور مربوطه هرکسی را که می‌خواست بگردد ابتدا ازش عذرخواهی می‌کرد. بهش گفتم انجام وظیفه عذرخواهی ندارد. اگر من را دقیق بگردی خیالم جمع می‌شود که شماها کارتان را درست انجام می‌دهید و خطر از آقا دور می‌ماند. از حیاط مصفای بیت به سمت ساختمان ملاقات رفتیم. در برگشت از دیدار به درختان و بوته‌ها دقت کردم. در رفت فقط کلیتی از زیبایی را احساس کردم. حواسم بیشتر به دیدار آقا بود. جلوی ساختمان دکتر فیاض و یکی دو نفر دیگر را با آستین‌های بالا و دست و صورت خیس دیدم. برای تشرف خدمت آقا وضو گرفته بودند.
 
از سالنی کوچک گذشتم و وارد اتاق ملاقات شدم. به گمانم اتاق ملاقات بیش از هفتاد نفری که برایشان کارت صادر شده بود جا نداشت. همان صندلی‌هایی که همیشه در تصاویر تلویزیون می‌بینیم چیده شده بود. جلیلی گفت ردیف سوم بشین. الحمدلله هنوز در ردیف سوم سمت چپ اتاق کسی ننشسته بود. هنوز صندلی‌ها را جابجا می‌کردند و جای افراد را مشخص می‌کردند که با صدای صلوات دوستان به خودم آمدم و دیدم که آقاست که تشریف آورده‌اند. ساده و ملیح با خوش و بِش‌های همیشگی که در ابتدای ورودشان با حضار دارند. ساعت ده و سه دقیقه بود.
 
احساس کردم جلیلی کمی گیج شده و قدرت تصمیم‌گیری سریع را از دست داده است. فقط یک صندلی کنار آقا خالی بود که جلیلی آن جا نشست. ظاهراً حاج نادر جِر زده بود. قرار بود آقای طالب‌زاده آنجا بنشیند و جلیلی صندلی کناریش. جلیلی که سرگرم چیدمان محفل بوده با ورود آقا، حاج نادر جایش را عوض کرده و به جلیلی گفته است: اینجا بنشین.
 
خُب شروع کنید آقای جلیلی. جلیلی هم حسب‌الامر آقا شروع کرد و کوتاه درباره جمع گفت و آقای طالب‌زاده را مدیر جلسه معرفی کرد. حاج نادر هم مختصری از تفاوت جشنواره با دیگر جشنواره‌ها گفت و در لابه‌لای صحبتش اسم جلیلی را هم آورد که اخم جلیلی هم درهم رفت و حدود 40-50 ثانیه گره از ابروهایش باز نشد. حاج نادر خطاب به حضار گفت دوستانی که می‌خواهند صحبت کنند وقت 5 دقیقه را رعایت کنند. می‌دانم دو ساعت حرف برای گفتن دارید. ولی می‌دانم که دو ساعت را می‌توانید در 5 دقیقه هم خلاصه کنید. واقعاً هنرمندند که می‌توانند دو ساعت را در 5 دقیقه بگویند. همین جمله آقا ملاحت را کنار صلابت آقا نشاند و نگذاشت جمع در برابر ابهت آقا منفعل باشند. خنده حضار نطقشان را هم باز کرد و موجب راحت‌تر صحبت کردن پیر و جوان جمع شد و در ادامه هیچ کدام از سخنرانان تُپُق نزدند. عجب هنری داشت امیر سخن روزگار ما در باز کردن زبان اهل مجلس.
 
دکتر عباسی با عذرخواهی از کم کاری‌هایی که منجر به فتنه شد و موجب شد که آقا این عمار بگویند کلامش را شروع کرد. این عذرخواهی به دل خیلی‌ها نشسته بود و بعد از جلسه لابه‌لای خیلی از صحبت‌ها از آن یاد می‌شد. دکتر از قابلیت سینما برای گسترش علم عمومی گفت. آقا چقدر خوب بلد بودند که به حرف کسی گوش دهند. گویا در عالم فقط یک اتفاق داشت می‌افتاد و آن اتفاق صحبت کردن همین سخنران بود. آقا فقط متوجه او بودند. یادداشت‌های آقا هم دقیق بود. ابتدا با خودت می‌گویی آقا از هیچ نکته مهمی فروگذار نمی‌کنند. اما آرام‌آرام به این نتیجه می‌رسی که هر نکته‌ای که آقا از آن یادداشت بر می‌دارند مهم است، تو هم بخاطرت بسپار. چون آقا گوش کردن را خیلی خوب بلد بودند.
 
آقای مهدی نصیری در وصف جشنواره عمار به رویش‌ها مقابل ریزش‌های انقلاب اشاره کرد و این نکته‌بینی برایم جالب بود. سپس گفت بعضی‌ها معتقدند سینما اسبی است که به اهل باطل خوب سواری می‌دهد و در مقابل اهل حق چموش است. اینجا آقا وارد صحبت‌های مهدی نصیری شدند و فرمودند تا کی سوارش باشد. آقا جناب نصیری را هم چون دکتر عباسی با طیب الله انفاسکم بدرقه کردند. و نوبت آقای عود سیمین شد. که آقای طالب‌زاده در معرفی وی به مستند کوچه مقدس اشاره کرد و گفت که ایشان طلبه است.
 
عود سیمین ابتدا تاکید کرد که بحث را شخصی جلو می‌برم، ولی هدفم طرح مسائل شخصی نیست. می‌خواهم نتیجه بگیرم و پس از توضیحاتی درباره ورودش به عرصه مستند گفت امسال چهار مستند ساختیم. آقا آرام و متین نفسی گرفتند و هنگام بازدم فرمودند آفرین. به نظرم آقا با لذت و حظ زیادتری نسبت به دو سخنران قبلی گوش می‌کردند. شاید چون جوان بود. کمی هم با محاسنشان بازی کردند. پایان صحبت‌های عود سیمین جمع اولین صلوات را فرستاد. معلوم شد مجلس هم حظ زیادی برده است.
 
آقا در پاسخ به سوالات عود سیمین درباره میزان ضرورت ورود به بحث معماری و مسجد از زوایای مختلفی چون نمازگزاران امام جماعت صندوق قرض‌الحسنه و غیره فرمودند این دو موضوع که گفتید خیلی مهم است. معماری بویژه معماری تهران این معماری وحشی مضطرب بی‌ضابطه، و موضوع مسجد. که این هم مهم است.
 
جلیلی خاطره‌ای از پخش مستند کوچه مقدس در یکی از روستاها گفت. گفت وسط پخش مستند دستگاه خراب می‌شود و مردم اعتراض می‌کنند و دست‌اندرکاران می‌گویند که چه کنیم و دستگاه خراب است. همانجا کلاه می‌چرخانند و دومیلیون جمع می‌شود. می‌روند لپ‌تاپ می‌خرند برای نوبت‌های بعدی پخش مسجدشان. آقا با لبخند به عود سیمین گفتند این کلاه چرخاندن را هم به سوژه‌های مسجدتان اضافه کنید.
 
یک کلیپ از جشنواره پخش شد. آقا هم خوب گوش می‌کنند و هم خوب می‌بینند. در جلسه برای پرت شدن حواس بهانه زیاد بود. ولی آقا به دقت نگاه می‌کردند. انصافاً کلیپ‌ها ضعیف بود. و ولوم کم صدای lcd ها هم مزید بر علت بود، ولی آقا بازهم با دقت نگاه می‌کردند. آقای ابوالقاسم طالبی در صحبت‌هایش گفت، خواهش می‌کنم به تریبون‌دارهای مذهبی همچون ائمه جمعه و جماعات بفرمایید مردم را سفارش کنند که سینما بروند و فیلم‌های خوب را ببینند. آقا که از مطالب طالبی زیاد یادداشت برمی‌داشتند، «اوهوم» موکدی در تایید این جمله‌شان داشتند.
 
جنس هنرمندان حاضر در این جلسه با صحبت‌های اساتید و فیلم‌سازهای جوان بیشتر و بیشتر مشخص می‌شد. حتی درخواست‌هایشان هم از جنس انقلاب اسلامی بود. شاید برای همین است که این جمع اینقدر مغضوب روشنفکران و هدف کج‌سلیقگی‌های رسانه‌ها حتی صداوسیمایند.
 
ابوالقاسم طالبی، نادر طالب‌زاده، وحید جلیلی، فرج‌الله سلحشور، و مسعود ده‌نمکی دو طرف آقا نشسته‌اند، گزاف نیست اگر بگویم که تیرهایی که از سوی ضد هنر سکولار اعم از روشنفکری و انجمن حجتیه و ضد هنر متحجر باز هم اعم از روشنفکری و انجمن حجتیه بسوی انقلاب و آقا پرتاب می‌شود را همین‌ها و امثالشان دارند سپر می‌شوند.
 
حاج نادر وقتی از آقای سلحشور خواست صحبت کند، گفت می‌دانم هماهنگ نکردیم، ولی لطف کنید چند کلامی بفرمایید. سلحشور هم در چهارچوب نظری خودش صحبت کرد. او هم بر چموش بودن سینما تاکید کرد و گفت من فیلم‌ساز را مبلغ اسلام می‌دانم.
 
آقای باطنی کارگردان جوان دوپینگی‌ها هم عرض ادب کرد و آقا مژه‌ای برهم زدند و سری تکان دادند. او به اعتکاف سینمایی اشاره کرد و آقا در پایان صحبت‌هایش از معنای اعتکاف سینمایی پرسیدند. باطنی مجمل توضیح داد و آقا دوباره منظور او را از اعتکاف سینمایی خواستند. باطنی هم گفت هم اعتکاف در مسجد که مباحث سینمایی در اعتکاف بحث شود. و هم جمع‌های شبانه‌روزی اعتکاف‌گونه که سینماگران در آن حظور یابند منظور من است.
 
دکتر فیاض نفر بعدی بود. تاکید کرد که قرآن ریشه معارف و علوم انسانی است. و گلایه کرد که چرا اول جلسه قرآن نخوانده‌اند و تاکید کرد که اول جلسه به آقای جلیلی هم گفته‌اند که اول قرآن بخوانید. آقا با لبخند فرمودند لابد صبح خوانده‌اند.
 
فیاض از وجوه رسانه‌ای هنری و تکنولوژیکی سینما گفت. آقای طالب‌زاده اعلام کرد که نوبت آقای جلیلی است.
 
جلیلی هم بخشی از خطبه حضرت امیر(ع) که در آن امیرالمومنین(ع) أین عمار أین طیحان أین ذوشهادتین سردادند. سپس به این مضمون گفت به عنوان گروهان کوچکی در خدمت قائدی هستیم که به او ایمان داریم. کسی که پرچم‌دار شیعه در مقابل جهان کفر و ظلم است. و می‌خواهیم از رهنمودهاشان استفاده کنیم. آقا گفتند بقیه آقایان صحبت نمی‌کنند؟
 
سردار قاسمی گفت نکته‌ای گفته نشده اجازه دهید می‌گویم. برادری که متصدی میکروفن بود آن را برد پیش حاج سعید و حاجی شروع کرد…
 
آقا لحظه‌ای بُغض کردند و سریع بر آن غالب شدند. جلیلی هم همینطور. اما مسعود ده‌نمکی که کنار حاج سعید نشسته بود مدام اشک‌هایش را پاک می‌کرد.
 
حاج سعید خاطره‌ای از جنگ گفت. از عملیاتی ناکام. از محاصره و مقاومت بچه‌ها در آن. کمیل کمیل همت…همت کمیل به گوشم. سردار از گفت‌و‌گوی رزمنده‌ای نوجوان پشت بی‌سیم با شهید همت گفت. گفته بودین بابابزرگ گفته خوب بجنگین. حاجی اگه بابا بزرگ را دیدی بپرس از ما راضی شدی؟ خوب جنگیدیم؟ همت طاقت نیاورد ماشین را برداشت و رفت جلو. آنقدر که گلوله‌های توپ کنار ماشینش خورد. همت خجالت می‌کشید بگوید من در قرارگاه بودم و بچه‌ها در محاصره.
 
سردار خطاب به آقا گفت آقا سید امروز هم بچه‌ها آمده‌اند بپرسند ما در فتنه خوب جنگیدیم از ما راضی هستی؟ جلیلی و حاج نادر در تکاپو بودند که حاج سعید تمام کند. سردار قاسمی هم گفت دو نکته بگویم و تمام. و شروع کرد به توضیح نکته اول حاج نادر اشاره به ساعتش می‌کرد. که جلیلی آرام گفت اشاره نکن بهش بگو. و حاج نادر تذکر داد که وقت کم است و حاجی حرفش را تمام کرد. و همه صلوات فرستادند. قطعاً حاج نادر و جلیلی خوشحال بودند که حرف‌های سردار بالاخره تمام شد. اما آقا به حاج سعید گفتند نکته دوم را نگفتید. چقدر آقا خوب بلد بودند به حرف‌های دیگران گوش کنند.
 
حاج سعید گفت روم نشد بگم و گفت و سر آخر شعری پیرامون فتنه خواند. حماسی و احساسی، احساسی و حماسی. و باز آقا گفتند شعر را خودتان گفته‌اید و حاج سعید گفت نه آقا دختر خانمی به نام…ولابه‌لای کاغذهایش گشت و نام دخترک را یافت و به آقا گفت. و گفت که دیده‌ام که حق این است که زحمت این خانم را خدمت شما تقدیم کنم.
 
پس از حاج سعید، خانمی از اکران کننده‌های جشنواره فیلم عمار که از چناران آمده بود و بعد هم کارگردان فیلم مهار نشده دست بالا کردند و آقا فرصت صحبت دادند و پس از این دو چند نفر دیگر. «یک سینه حرف موج می‌زند در دهان شما» با تغییر ظریف و به هنگام این مصرع از طرف آقا بسیاری خندیدند. و آقا به آقای یاسر عرب کارگردان ننه قربان اشاره کردند که شما هم بگید ببینیم چی میگید.
 
یاسر عرب از خانم‌های شیمیایی چایخانه اهواز گفت که در اثر تماس با لباس شیمیایی رزمندگان شیمیایی شده‌اند. و هزینه‌های درمانشان را شخصی پرداخت می‌کنند. و گفت که شما هم از آنجا همان دوران بازدید داشتید. آقا یادشان نیامد. گفت آن‌موقع یک عده از خانم‌ها آنجا لباس رزمنده‌های را می‌شستند. آقای جلیلی به آقا گفتند رخت‌شوی‌خانه بوده. آقا گفتند آهان چایخانه نبود، رخت‌شوی‌خانه بود. یاسر عرب گفت مردم عرب آنجا را به عنوان چایخانه می‌شناسند. در زمان جنگ رخت‌شوی‌خانه شده بود. آقا گفتند برای خانم‌هایی که گفتید آقای مقدم پیگیری کنند.
 
سپس آقا کمی جابجا شدند. و گفتند بسم الله الرحمن الرحیم. چند جمله عرض بکنیم وقت کم است. شروع کردم به نوشتن فرمایشات آقا. اما دلم نمی‌آید به آقا نگاه نکنم. زیردستی مناسبی هم نداشتم که مثل دوران خبرنگاری‌ام فقط به گوینده نگاه کنم و بنویسم. مدام باید کاغذها را مهار می‌کردم. تا بتوانم چند سطر بنویسم.
 
مدام با خودم کلنجار می‌رفتم. تازه یادم آمد که قبل از جلسه نپرسیدم که صحبت‌های آقا رسانه‌ای می‌شود یاد حداقل در سایت خود آقا خواهند گذاشت؟ خُب معلوم است بدیهی است که جلسه به این مهمی رسانه‌ای می‌شود. ولی دلم آرام نبود. می‌ترسیدم نشود و مطالب را از دست بدهم. می‌نوشتم و می‌نوشتم. به ذهنم آمد که مثل مدیران قالتاقی شده‌ام که وقتی خدمت آقا می‌آیند هی می‌نویسند و وقتی می‌روند در رفتارشان هیچ بروزی ندارد. ولی می‌ترسیدم صحبت‌های آقا رسانه‌ای نشود و حافظه ضعیف من من را با افسوس سخت تنها بگذارد. پس از دیدار یکی از دوستان بهم گفت مثل بعضی مدیرهای قالتاق تُند‌تُند می‌نوشتی. خندیدم و گفتم باور کن خودم هم به همین فکر می‌کردم.
 
بعد از صحبت‌های آقا بچه‌ها هجوم بردند سوی آقا برای دست بوسی.. محافظ‌ها هرچه اصرار کردند که راه باز کنند افاقه نکرد. خالقی کارگردان پایان فراموشی دست آقا را بوسید و آمد کنار. من عقب بودم. چندبار تلاش کردم نشد. محافظ‌ها کارشان را خب بلد بودند. کیاسری کارگردان مشدی اسماعیل هم دست آقا را بوسید و با چشمان پر اشک از حلقه دور آقا بیرون آمد.
 
هر کس خدمت آقا می‌رسید جلیلی توضیحی کوتاه درباره‌اش می‌گفت. حاج آقای حجتی‌نیا امام جمعه دَرود نیشابور دست آقا را بوسید و گفت خیلی آرزوی زیارتتان را داشتم. و جلیلی از پاپیش گذاشتن وی برای اکران فیلم‌های عمار گفتند. و آقا هم خندیدند و مطلبی گفتند که من متوجه نشدم. فکر کنم گفتند من دَرود رفته‌ام. سیدمحمد محمدی سرشت کارگردان ما بی‌شماریم گفت، آقا من 22 بهمن داماد شده‌ام. یک چفیه به من بدهید آقا فرستادند برایش چفیه آوردند. آقا لبخندی بدین مضمون گفتند «شما تازه دامادی، کاش چفیه قشنگ‌تری داشتیم بهتان می‌دادیم.»
 
لبخند آرامش آقا نمی‌گذاشت آرام باشم. دوباره تلاش کردم. الحمدلله به آقا رسیدم. دست چپ آقا را یکی دوبار بوسیدم. خواستم دست راست را هم ببوسم ابهتش مرا گرفت ته دلم لرزید.
 
ترسیدم دستشان درد داشته باشد و آزارشان دهم. جلیلی گفت فلانی بیشترین مستند را در دوران فتنه ساخته است. آقا لبخند زدند. به من لبخند زدند. به من، به من. لبخند آقا تقدیم به همه مردمی که در فتنه متهم به نفهمی و جنبش سیب‌زمینی شدند. به مردمی که در ایران سبز و دختر لر و سنگر حظور داشتند و من در برابرشان فقط مشق نوشتم. از بزرگی‌شان شعور بالا و والاشان و سنسورها و نوارهای ویدئویی دوربینم نوشتم. لبخند آقا تقدیم به بچه‌هایی که در دخمه‌ای برای ساخت هولوکاست سبز کُمَکم کردند. علی سروش، جمال یزدانی، حاج آقا غروی، میثم نیک‌فرد، و فرهادی و تیم با صفایش.
 
لبخند آقا تقدیم به پدر و مادر و همسر و خواهر و دخترم، که در ایران سبز همراهم شدند. تقدیم به مهدی حجت‌پناه که از راش‌ها ایران سبز ساخت. تقدیم به مهدی خالقی که ماشینش را بهم داد تا به استان‌های مختلف بروم وگرنه من که برای ایران سبز بودجه‌ای نداشتم. به خواهران خوبم در استان لرستان، خانم‌ها رحیمی و سپه‌وند، که با خانم‌های لر و لَک مصاحبه می‌گرفتند. به جواد اسلامی صدابردارم. به دوستانی که در سنگر پای کار بودند. به اهالی مسجد امیرالمؤمنین علیه‌السلام در خیابان دوره شهر قم به امام جماعت حزب‌اللهی مسجد.
 
لبخند آقا تقدیم به سید مصطفی سیادت که در ماه مبارک رمضان قم سریع بازگشت، کلیپ را از حد ترخص شهر خارج کرد و پس از افطار روزه‌شان برگشت تا هنگام تصویربرداری کلیپ هم غزه هم لبنان، درست وقتی که زیر آفتاب داغ قم من کم آوردم دوربین را از دستم بگیرد و کار را ادامه دهد. شب قدر روز بیست و سوم پای میز کار موسیقی مناسب را ساخت تا کار برای روز قدس آماده شد. تقدیم به سیدابراهیم علوی که خیلی تلاش کرد تا دفتر آقای ضرغامی را متقاعد کند که کلیپ در روز قدس پخش شود، اما موفق نشد. لبخند آقا تقدیم به پدرخانم و مادرخانمم که در هر سفری دختر کوچکم را تیمار می‌کردند تا بهانه نگیرد.
 
خدایا این لبخند تقدیم به یک ملت. ملتی که آقا همیشه بروشان لبخند زده است و بارها بخاطر شکوه و عظمتشان در بیاناتش خدا را سپاس گفته است. ملتی که رهبرشان مصداق بارز قل اعوذ برب الناس است. و همیشه از شر وسواس خناس‌های داخلی و خارجی خود و ملتش را به ملک الناس و اله الناس پناه داده است. من فقط هنر آن‌ها را نشان دادم و تصویر کردم. آقا لبخند زدند و گفتند خدا حفظتان کند.
 
آمدم عقب و رفتم به سمت صندلی‌ها، پایم توان ایستادن نداشت. خواستم بنشینم ولی…«ولی» ایستاده بود. خجالت کشیدم که بنشینم. هفته‌ای دوبار اعمالم به حضرت حجت تقدیم می‌شود. حضرت اخم می‌کند یا لبخند می‌زند. خدا مهدی خالقی را خیر دهد. با سوالی ذهنم را مشغول کرد. از فکر و خیال‌ها راحت شدم. دکتر عباسی که گویا چندبار تلاش کرده بود خود را به آقا برساند و محافظ‌ها مانع شده بودند به آقا گفت ما تا دست شما را نبوسیم زیارت خود را کامل نمی‌دانیم. آقا خندیدند. محافظ‌ها راه باز کردند تا دکتر عباسی جلو برود، دکتر فیاض هم از طرف دیگر خود را به آقا رساند و تمام قد خم شد و دست آقا را بوسید. دیدم ابوالقاسم طالبی قندانی در دست دارد و می‌گوید تبرّکی است هر کی می‌خواهد بردارد. یکی برداشتم و خوردم دو سه تا دیگر هم برداشتم و گذاشتم توی جیبم. مسعود ده‌نمکی هم خود را به آقا رساند و یکی دو دقیقه با آقا گپ زد. آقا آرام‌آرام به خروجی راهرو رسیدند و می‌خواستند از جمع خداحافظی کنند. خانمی که از چناران آمده بود خود را به آقا رساند و از آقا چفیه خواست. آقا سفارش کرد برایش چفیه بیاورند.


ارسال شده در تاریخ : شنبه 12 اسفند 1391برچسب:امام خامنه ای+رهبر+ولی فقیه+جبهه+ولایت فقیه, :: 14:19 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش ایرنا، روزنامه ˈگلوبال تایمزˈ در گزارشی آورده، این ژاپن است که با تحرکات منطقه ای منازعات را به طرف برخوردهای نظامی بین نیروهای دو کشور سوق می دهد.

این روزنامه وابسته به ارگان حزب حاکم چین عقل و درایت دولت ژاپن را زیر سوال برده و می افزاید: به طور طبیعی اگر ژاپن عاقل بود هرگز منازعات منطقه ای بر سر جزایر دریای شرقی چین به یک تنش طولانی مدت و خطرناک تبدیل نمی شد.

گلوبال تایمز ادعاهای توکیو در خصوص حضور نظامی چین در منطقه و همچنین رزمایش های ژاپن را اصلی ترین عوامل خطر دانسته که بی تردید باعث برخوردهای نظامی خواهد شد.

این روزنامه که معمولا وظیفه افکار سازی را دارد، تصریح کرد که امروز شمار کسانی که تصور می کنند می توان برای منازعه سرزمینی با ژاپن راه حلی صلح آمیز پیدا کرد بسیار کم هستند.

این روزنامه حضور جنگنده ها و کشتی های ژاپنی در منطقه مورد منازعه و شکستن حریم متعلق به چین را از نشانه های جنگ دانسته که از سوی توکیو صادر می شود.

گلوبال تایمز در ادامه این گزارش تاکید کرد که امروز بسیاری خود را برای اولین درگیری و شلیک میان چین و ژاپن آماده کرده اند.

مردم چین و رسانه های این کشور اخیرا اعلام کرده اند که دیگر مذاکره قابل قبول نیست و جزایر مورد منازعه ˈ دیائو یوˈ به هر قیمتی از ژاپن باید بازپس گرفته شود.این جزایر اکنون در کنترل توکیو است.

گلوبال تایمز در ادامه می نویسد، اگر دولت ژاپن می گوید رادار گشتی های چین نیروی دریایی توکیو را به خطر می اندازد به این معناست که جنگ زیاد دور نیست.

این روزنامه پرشمارگان پکن تاکید کرد: پس زمان آن فرا رسیده است که ما نیز به ملت چین اعلام کنیم برای نبرد آماده باشند.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:آخرالزمان+نبرد+جنگ+ژاپن+چین, :: 9:20 :: توسط : عبدالمهدی

ˈوالری گراسیموفˈ رییس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه اعلام کرد نیروهای نظامی این کشور برای یک جنگ بزرگ آماده هستند.
به گزارش ایرنا به نقل از ریانووستی، گراسیموف روز شنبه در نشستی در آکادمی علوم نظامی مسکو افزود: هیچ کس نمی تواند احتمال وقوع یک جنگ بزرگ را رد کند و نمی توان گفت که ما نیز برای آن آماده نیستیم.

 
وی با اشاره به مسایل کلیدی رویاروی نیروهای مسلح روسیه مانند برون سپاری برخی مسوولیت ها در ان اظهار داشت: این اقدام در اصل نیاز بوده است، اما ضرورت اجرای آن در زمان صلح و ان هم در سطح پایگاه های دایمی می باشد.

 
رییس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه همچنین تاکید کرد که این گونه فعالیت ها باید در طول آموزش یا مبارزه انجام گیرد.

 
وی اضافه کرد: بر این باوریم که نظام برون سپاری وظایف در نیروهای مسلح نیاز به بازنگری ریشه ای و اساسی دارد.

 
وی ادامه داد: برای این منظور نیاز به تصویب قوانینی است که از اقداماتی مانند تدوین سناریوهای جنگی، انتقال انها به وضعیت جنگی و وابستگی کامل آنها به فرماندهان واحدها حمایت کند.

 
گراسیموف هشدار داد که در غیر این صورت سیستم های پشتیبانی و حمایت فنی در نیروهای مسلح از هم خواهد پاشید.

 
وی از آموزش افسران به عنوان مهم ترین چالش پیش روی فرماندهی عالی نیروهای مسلح روسیه نام برد.

 
ˈسرگئی شایگوˈ وزیر دفاع روسیه نیز در این نشست نسبت به خطرات ناشی از نزدیک شدن خط مقدم ناآرامی ها و درگیری های منطقه ای به مرزهای کشورش هشدار داد و بر لزوم آمادگی نظامی مسکو برای مقابله با آن تاکید کرد.

 
شایگو در سخنرانی خود با اشاره به افزایش احتمال خطرات نظامی علیه کشورش اظهار داشت: مقابله با تهدیدهای ناشی از بروز این شرایط مستلزم ارتقای سطح آمادگی نظامی و دفاعی ماست.

 
وی افزود: روسیه به ارتش قدرتمند و مجهز به تجهیزات و سلاح های مدرن نیاز دارد تا از تمامیت ارضی کشور حفاظت و با هرگونه تهاجم احتمالی نظامی مقابله کند.

 
وزیر دفاع روس اضافه کرد: خط مقدم و کمربند نبردها و درگیرهای نظامی منطقه ای به آرامی به مرزهای روسیه نزدیک می شود و این وضعیت نوعی تهدید نرم برای امنیت روسیه محسوب می شود.

 
وی همچنین در سخنان خود به افزایش سطح آموزش و آمادگی رزمی پرسنل ارتش اشاره کرد و گفت: قدرتمندترین ارتش ها نیاز به پرسنل حرفه ای دارند و باید از ارتش روسیه به این امر توجه ویژه شود.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:آخرالزمان+جنگ+نبرد+روسیه+آمریکا, :: 1:28 :: توسط : عبدالمهدی

با شهید حسین باقری؛
شهیدی که جنت را به او نشان دادند+عکس
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۳۴

 

 
ای کسانی که دل تان در رضای حق تعالی است می یابد از هیچ کس نهراسید و خائنین را به زیر سئوال ببرید و تو دهنی محکمی به ایشان بزنید.
سرویس فرهنگی جهان- ایشان تحصیلات دوره ابتدائی را در دبستان شهید خلیل نوروزی و دوره راهنمائی را در مدرسه راهنمائی توفیق به پایان رسانید البته لازم  به توضیح است سالهای تحصیلی ایشان مصادف بود با به ثمر رسیدن انقلاب شکوهمند اسلامی و به همین دلیل ایشان سنگر مدرسه را رها کرده و حضور خود را در سنگر جبهه و صحنه جنگ و جهاد با کافران بعثی ترجیح دادند. 

شهید از بدو تشکیل سپاه فعالیت خود را آغاز کردند و تا زمان شهادت بعنوان سپاهی و بسیجی در خدمت جمهوری اسلامی بود آخرین پست ایشان فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یکم از لشکر 31 عاشورا بود شهید بزرگوار در سال 65 مسئول اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران ابهر و نیز مسئول دفتر ندامتگاه دادسرای انقلاب اسلامی بود و با سمت فرمانده اطلاعات و عملیات تیپ یکم به مقام رفیع شهادت نایل آمدند.

http://jahannews.com/images/docs/files/000266/nf00266609-1.jpg
 
خاطره ای از برادر علی چام همرزم شهید باقری
 
حسین آقا  همیشه خندان  و بسیار شوخ طبع و معتقد  به نظام و انقلاب  بود.خانواده شهید باقری از خانواده های  مستضعف  بود  و همیشه  قدر مستضعفین  را می دانست  و به قول امام (ره) سربازان بسیجی  کوخ نشینان  هستند  و حسین نیز  از جمله  آنان بود.

خاطره ای که از ایشان دارم  در عملیات  تکمیلی  کربلای 5 بوده  با هم  آمدیم  تا برادری  که مهمان  ما بود  راهی  کنیم . این برادر وقتی که از ماشین  پیاده شد و خواست  برود با حسین دیده بوسی کردند . ولی من  این کار را نکردم و با او  خداحافظی مختصری  کردم  در راه  که از  بدرقه آن برادر بر می گشتم  گفتم : حسین خیلی  با ایشان صمیمی بر خورد  کردی ؟

حسین در جواب گفت : این آخرین بار است  که او را می بینم و فکر نمی کنم  که او را برای بار دیگر ببینم . من گفتم تو از کجا می دانی ؟ گفت خودت  هم خواهی دید . نمی دانم  به ذهن و قلب حسین چه چیز خطور کرده بود که یقین داشت  او شهید خواهد شد .

بعد آمدیم و یک شب ماندیم صبح همان  روز  که بیدار  شدیم گفت  من خواب  دیدم  یکی  از شهدا آمد  و از دم خانه مرا  به مسجد دعوت کرد و بعد من به مسجد رفتم . آن برادر  شهید در مسجد  را زد  ولی کسی  در را باز نمی کرد  تا اینکه  باز شد  کسی  که در  را باز کرد  آن برادر  شهید  را می شناخت ولی مرا نمی شناخت  وارد  که شدیم  در داخل  مسجد   با طبیعت  بی نظیر  و بی همتائی  که سبز  و خرم بود  و آب از جویبارها می آمد روبرو شدم در میان درختان  درخت خرما  هم زیاد بود  من گفتم  من اینجا  را دیده ام  ما می خواستیم  به اینجا حمله کنیم و یکی از مناطق جنگی است  گفت  نا اینجا  منطقه ای که شما  می گوئید  نیست  اینجا منطقه ای است  که به آن جنت  می گویند  و تو الان  در باغ  جنت هستی  و این نخلها  بهشتی  هستند  و شب بعد که عملیات  شروع شد  می خواستیم  به عملیات برویم  حسین مرا به گوشه ای برد گفت مبادا  خوابی  که من  دیده ام  به کسی  بگوئی  و به حاج منصور  هم نگو  من گفتم  که به شما قول  می دهم  که به هیچ کس  نگویم  تا امروز  من این  خواب  را به کسی نگفته بودم. 

وصیت نامه 

خدایا بیامرز  برایم  گناهانی  که بلا  را نازل  می کند. خدا جان  تمام اعضا و جوارح  مرا به سه چیز آراسته کن  : 1- ایمان   2- تقوی    3- یقین خدا  جان  مطمئناً این سه مورد  در راه رسیدن   به جوار  پر شکوهت  مرا یاری  می دهند  تا به کمک  غیبی  تو   به آنها دست یافته  و انسان  باشم  و انسان  بودن  خود  را بفهمم تا در دنیای  پست  و تاریک  بتوانم قدمی  مطمئن  در راه رسیدن  به هدفم  و به  پیمانم  بردارم  .

خدا جان  جوان هستم  . هر لحظه گناه  کردم  و باز به خود  آمدم  و از تو  شرمنده شدم . ای امید  امیدواران ، خدا جان تو آخرین  مرحله  عشقی آخرین  دوست  و آخرین  یار هستی  برای کسانی  که به امید تو  و لقای  تو لحظه شماری  می کنند .  خدا جان  سپاست می گویم   که دوباره  بر من  منت  نهادی  که در جبهه حضور  به هم  رسانم  . ترا شکر می کنم  خدا جان همه دوستان  رفتند  و من هنوز در جا  می زنم  آخ چقدر  سخت است.

اما دوستان  خوبم  از  (امام ) اطاعت کنید  و نگذارید تنها  بماند  سخنان  گهربار  ایشان  را بدون فوت  وقت  انجام دهید  مرید  و مطیع  او باشید   سربازی  سر افراز برای  مرز بوم  باشید  عزیزانم  تاریخ  عاشورا  و جریانات  کوفه  دوباره  همانند  حضرت  مسلم  رو کرده   اهل کوفه  نباشید  پاسداری  نمائید  از خون  شهیدان  دوستان  عزیز و باوفایم  در هر مکان  بر علیه ضد انقلابیون  بشورید  مشت محکمی  بر  دهان  این  زالو صفتان  این مسلمانهای شناسنامه ای  بزنید.

ای  کسانی که  دل تان  در رضای  حق تعالی است می یابد  از هیچ کس نهراسید  و خائنین  را به زیر  سئوال ببرید  و تو دهنی  محکمی  به ایشان بزنید . اغماض  در کار  نباشد خصوصاً  اگر مسئول  باشید  ای گروه رنج کشیده  انقلاب  تقوی  الهی  را پیشه خود کنید مواظبت نمائید.

ارسال شده در تاریخ : جمعه 29 دی 1391برچسب:شهید+شهادت+جبهه+خط مقدم+بهشت+لشکر+تیپ+باقری, :: 11:13 :: توسط : عبدالمهدی


استاد فاطمي نيا درباره علل تاريکي و روشنايي برزخ مي فرمايد: «عمده چيزي که برزخ را تاريک مي کند حرف پشت سر مردم است؛ غيبت، تهمت و.... يکي از چيزهايي که برزخ را روشن مي کند گره گشايي از کار مردم است. برزخ را گناهان تاريک مي کنند و از آن طرف اعمال خير، باعث روشنايي عالم قبر و برزخ مي شوند.»


برگرفته از کتاب «نکته ها از گفته ها»- دفتر اول- ص ۳۴/جهان نیوز


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:علما+فاطمی نیا+بهشت+برزخ+جهنم, :: 7:37 :: توسط : عبدالمهدی

 

ارادت و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (س) می تواند در همه احوال و مراحل زندگی دستگیر انسان بوده، بویژه سید الشهداء (ع) که به مصداق روایت« مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ‏»(2) کشتی نجات بندگان است

 

هر چند اهل بیت عصمت و طهارت (س) از نور واحد هستند، اما شرایط زمانه باعث می گردید تا جنبه ای از شخصیت آنان تجلی پیدا کند و به فعلیت برسد و در نتیجه مظهر یک اسم از اسمای الهی گردند .

 

با این حال باید گفت، تنها راه نجات از گرفتاریها و پرتگاههای سقوط ، سوار شدن بر کشتی اهل بیت (ع) و تمسک به این ریسمان محکم الهی در کنار تمسک به قرآن می باشد، همان راهی که رسول خدا (ص)  برای ما ترسیم کردند و فرمودند:

 

«إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ »ْ(1)

 

ارادت و عشق به اهل بیت عصمت و طهارت (س) می تواند در همه احوال و مراحل زندگی دستگیر انسان بوده، بویژه سید الشهداء (ع) که به مصداق روایت« مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا هَلَكَ‏»(2) کشتی نجات بندگان است و به تجربه ثابت شده است که توسل به ایشان بسیار گره گشا بوده، و مشکلات بیشماری را حل می سازد.

 

 « علاّمه بزرگوار حضرت آقای شیخ حسن فرید گلپایگانی از علمای تهران نقل فرمود از استاد خود مرحوم آیت اللّه حاج شیخ عبدالكریم حائری یزدی (ره) كه فرمودند:

 

 اوقاتی كه در سامرّاء مشغول تحصیل علوم دینی بودم وقتی اهالی سامرّا به بیماری های وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عدّه ای می مردند روزی در منزل استادم مرحوم سید محمّد فشاركی جمعی از اهل علم بودند.

 

 ناگاه مرحوم آقای میرزا محمدتقی شیرازی كه در مقام علمی مانند مرحوم آقای فشاركی بود تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم میرزا فرمود: اگر من حكمی بكنم آیا لازم است انجام شود یا خیر؟ همه اهل مجلس تصدیق نمودند كه : بلی !

 

سپس فرمود: من حكم می كنم كه شیعیان ساكن سامرّاء تا ده روز همگی مشغول خواندن زیارت عاشوار شوند و ثواب آن را هدیه روح شریف نرجس خاتون ، والده ماجده حضرت آقا حجه ابن الحسن (روحی و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) بنمایند تا این بلا از آنان دور شود.

 

 اهل مجلس این حكم را به تمام شیعیان رساندند و همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند. از فردا مرگ و میر شیعیان متوقّف شد و هر روز عدّه ای از غیر شیعیان می مردند به طوریكه این موضوع بر همگان آشكار گردید.

 

 برخی از غیر شیعیان از آشنایان شیعه خود می پرسیدند: علّت اینكه دیگر از شما كسی تلف نمی شود چیست ؟ پاسخ شنیدند: راز این موضوع در خواندن زیارت عاشورا توسّط ما می باشد. با این جواب آنان نیز مشغول خواندن زیارت عاشورا شدند بلا از آنها نیز برطرف گردید!

 

همچنین مرحوم حاج شیخ محمّدباقر (ره) نقل نموده است كه :

 

مرحوم میرزای شیرازی در كربلا و در ایام عاشورا در خانه اش روضه خوانی بود و در روز عاشورا به اتّفاق طلاّب و علماء به حرم حضرت سیدالشّهداء (ع) و حضرت اباالفضل العبّاس (ع) می رفتند و عزاداری می نمودند.

 

عادت میرزا این بود كه هر روز در حجره خود زیارت عاشورا می خواند. سپس پائین می آمد و در مجلس عزا شركت می كرد. روزی خودم حاضر بودم كه ناگاه دیدم میرزا در زمانی زودتر از موقعی كه باید می آمدند با حالتی غیر عادّی و پریشان و نالان از پلّه های حجره به زیر آمد و داخل مجلس شد در حالی كه می فرمود: امروز باید از مصیبت عطش حضرت سیدالشهداء (ع) بگویید و عزاداری كنید.

 

 تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضی از خود بی خود شدند. آن گاه با همان حالت به اتّفاق میرزا به صحن شریف و حرم مقدّس امام حسین (ع) مشرّف شدیم . گویا مامور به این تذكّر شده بود.

 

 خلاصه هر كس زیارت عاشوار را یك روز یا ده روز یا چهل روز به قصد توسّل به آقا امام حسین علیه السلام (نه به قصد ورود از معصوم) بخواند حتماً صحیح و مۆثر خواهد بود و اشخاص بیشماری به این وسیله به مقاصد مهم خود رسیده اند. (3)

 

با توجه به آنچه گفته شد امام حسین (ع) که مظهر رحمت واسعه خداوند متعال هستند، از آن جهت که با ایثار جان و مال و هستی خویش توانستند صراط حق را از کجراهه های انحراف و گمراهی برای همه روشن کنند تا مردم طوفان زده را بر کشتی نورانی امامت به سوی حق سوق دهند، از طرف خداوند متعال مورد عنایاتی قرار گرفتند که به موجب آن توسل و زیارت و تربت و.... ایشان حل کننده مشکلات و گرفتاریهاست.

 

 چنانکه غیر از مقام امامت آن حجت الهى، در شیوه زندگى ،الهام بخش راه و رسم جهاد و شهادت، و راهنماى بشر و عزت‏بخش است و هر كس به ولاى او چنگ زند، از امواج بى‏دینى و ذلت نجات یافته به ساحل عزت و كرامت میرسد.

 

چراغ حسین در شب تاریك تاریخ، همواره درخشان بوده و «راه» را نشان داده است.

 


پی نوشت‏ها:

 

1.    شیخ مفید، ارشاد ، قم، نشر سرور، ج1،ص233

2.    محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار،تهران، نشر اسلامیه، ج ‏23، ص124

3.    علیرضا حاتمی ، داستانهایی از علما ، قم: موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان 1387

منابع:

قرآن کریم

ارشاد

تهیه و فراوری: فربود، گروه حوزه علمیه تبیان

 

 

ارسال شده در تاریخ : جمعه 22 دی 1391برچسب:اهل بیت+امام حسین+امام زمان+نجات+شفاعت, :: 10:1 :: توسط : عبدالمهدی

ای مومنان بگریید آن پاک مصطفی رفت

هم مجتبای عالم هم اسوه رضا رفت

آجرک الله یا بقیه الله

اللهم عجل لولیک الفرج


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 15:22 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از ایسنا، اجر و مزد گریه برای آن حضرت بسیار عظیم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن می‎باشد. گریه برای آن حضرت سختی‎های زمان احتضار را از بین می‎برد.


امام سجّاد(ع) می‌فرمایند: "هر مؤمنی که چشمانش برای کشته شدن حسین(ع) گریان شود به طوری که اشک بر گونه‏‌هایش سرازیر گردد، خداوند به سبب آن، او را در غرفه‏‌های بهشتی جای دهد که روزگاران درازی را در آن‌ها به سر برد1".


امام صادق علیه‌السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند: "آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه‌السّلام) را یاد می‎کنی؟ عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‎کنم. حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک‌الموت وصیت تو را می‎کنند که سبب روشنی چشم تو باشد. همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (ع) سبب می‎شود که ملک الموت بر تو مهربان‎تر از مادر گردد.


گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (ع) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است، فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می‎دهند. اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند2".


امام رضا(ع): "بر کسی چون حسین باید که گریندگان بگریند؛ زیرا که گریستن بر او گناهان بزرگ را می‏‌زداید. حضرت سپس فرمود: چون ماه محرّم می‏‌رسید کسی پدرم را خندان نمی‏‌دید. غم و اندوه بر او چیره بود تا آن‌که 10 روز می‏‌گذشت. روز دهم روز سوگواری و اندوه و گریه او بود و می‏‌فرمود: این روزی است که حسین علیه‏‌السلام در آن کشته شد3".


منبع:


1- ثواب الأعمال: 108 / 1 منتخب میزان‌الحکمة: 380


2- بحارالانوار، ج44، ص289 و کامل الزیارات باب32، ص101


3- وسائل‌الشیعه: 10 / 394 / 8 منتخب میزان‌الحکمة: 382


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 2 آذر 1391برچسب:امام حسین+کربلا_عاشورا+گریه+بهشت+اهل بیت, :: 10:44 :: توسط : عبدالمهدی

نمی دانم وداع آخرت بود

که آن در دانه گریان در برت بود

همی بوسید چشمان و گلویت

همی بوئید زلف غرق خونت

بگفتا ای پدر جانم فدایت

نبینم خون بر این رخسار ماهت

پدر بعد از تو روزم تار گردد

پدر فرش زمینم خار گردد

پدر رفتی به میدان زود برگرد

دل خونم شده پر غصه و درد

پدرجان ای به قربان نگاهت

چرا گریان شده چشمان ماهت

مگر قصد سفر داری بابا

که اینگونه وداع کردی با ما

گلت که طاقت دوری ندارد

گلت که رسم مهجوری نداند

پدر هر جا که رفتم همرهم باش

شفیق و مونس هر منزلم باش

چه در کاخ و چه در ویرانه شام

مرا مگذار تنها ای پدر جان

مرا راحت کن از این رنج و سختی

مرا با خود ببر هر جا که رفتی


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:, :: 14:29 :: توسط : عبدالمهدی

به نام خدای علی

علی ای همای هستی

ز تو هست عقل و مستی

ز دل از تو فاش گویم

به نوای حق پرستی

که هنوز من نبودم

که تو در دلم نشستی


ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 آبان 1391برچسب:امام علی+علی+غدیر+دل نوشته, :: 14:36 :: توسط : عبدالمهدی

جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم.

به گزارش جهان، رجانیوز نوشت: در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم.



آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟

فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان.

لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است.

سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد.

گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید.

در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم.

آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند.

سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم.

پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند.

نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد.

فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد.

اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم.

بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند.
برگرفته از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص۲۳، قضیه ۵.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:امام زمان+تشرف+عرفات+عرفه+حضرت عباس+روضه, :: 8:54 :: توسط : عبدالمهدی

امام نهم شيعيان حضرت جواد علیه السلام در سال 195هجري در مدينه ولادت يافت . نام نامي اش محمد معروف به جواد و تقي است . القاب ديگري مانند : رضي و متقي نيز داشته ، ولي تقي از همه معروفتر مي باشد .

به گزارش جهان به نقل از باشگاه خبرنگاران، امام محمد تقي علیه السلام هنگام وفات پدر 8 ساله بود . پس از شهادت جانگداز حضرت رضا عليه السلام در اواخر ماه صفر سال 203ه مقام امامت به فرزند ارجمندش حضرت جوادالأئمه علیهم السلام انتقال يافت .


مأمون خليفه عباسي که همچون ساير خلفاي بني عباس از پيشرفت معنوي و نفوذ باطني امامان معصوم و گسترش فضايل آنها در بين مردم هراس داشت ، سعي کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خويش قرار دهد .


در این مطلب 10 داستان کوتاه و زیبا از زندگی امام جواد علیه السلام را برای شما آورده ایم:



****دزدي را آوردند پيش خليفه تا حكمش را صادر كند.معتصم،دانشمندان را جمع كرد. قاضي القضات گفت:"چون آيه تيمم حد دست را از مچ تعين كرده ،پس بايد دستش را از مچ قطع كرد."


ديگري گفت :"خداوند براي وضو دست را از آرنج مي داند پس بايد از آرنج قطع شود."


معتصم هم گفت چون بعضي دست را از انگشتان تا شانه ميدانند، بهتر است دست را تا شانه قطع كنيم.نظر تو چيست ابو جعفر؟ديگران حكم صادر كردند و تو هم شنيدي."


ـ همه اشتباه كردند . بايد فقط انگشتانش قطع شود.چون كف دست از هفت جا ، جايگاه سجده است و جايگاه هاي سجده مال خداست. ما نمي توانيم به جايگاه هاي سجده آسيبي برسانيم.


همه شان ساكت شدند.



****دلش مي خواست يكي از لباس هاي امام را بگيرد براي تبرك، اما خجالت مي كشيد بگويد.


حتي نامه نوشت ، اما نامه را نفرستاد .


نااميد شد داشت بر مي گشت شهر خودش كه كسي از پشت صدايش زد . برگشت.


غلام امام بود.


گفت:


"اين لباس را آقا برايت فرستاده."



****سبزه بود و رنگ پوستش تيره تر از پدرش. بعضي ها به شك افتاده بودند: "محمد واقعاً فرزند امام رضا علیه السلام است ؟"


منافقين هم از نبودن پدرش در مدينه سوء استفاده مي كردند.مرتب شايعه مي ساختند. كم كم شايعه ها كار خودش را كرد . جمع شدند محمد دو ساله را بردند پيش قيافه شناس ها تا بگويند اين پسر به آن پدر مي آيد يا نه؟


محمد چيزي نگفت. همراهشان رفت . چشم قيافه شناس ها كه به او افتاد خودشان را انداختند روي زمين به سجده.


يكي شان زودتر از سجده بلند شد . رو كرد به جمع : خجالت نمي كشيد؟!


اين ماه پاره را آورده ايد پيش ما از حسب و نسبش حرف بزنيم؟!اين كه قيافه اش داد مي زند از نسل پيامبر و علي است!



****علي بن جعفر نشسته بود توي مسجد پيغمبر. حديث هاي امام كاظم را مي نوشت.


ابو جعفر آمد .


علي بلند شد و دستهاي امام را بوسيد . امام گفت : عمو بنشينيد.


ـ چه طور بنشينم در حالي كه شما ايستاده ايد.


همه تعجب كردند.


گفتند : تو عموي پدرش هستي. چرا اين طور با او رفتار مي كني؟


گفت :


وقتي خداوند اين ريش سفيد را لايق امامت نميداند ، اما او را به اين مقام ميرساند . انتظار داريد كه منكر مقام او شوم ؟ نه ! من غلام او هستم و از حرفهاي شما به خدا پناه ميبرم.



****رسيد :


اگر براي شما اتفاقي افتاد كارهايمان را پيش چه كسي ببريم؟


جواب داد :


پيش پسرم ابو جعفر.


با خودش گفت :


بچه كه نميتواند امام شود.


امام گفت :


عيسي كه پيامبر شد از ابو جعفر هم كوچكتر بود.




**** توي راه مدينه بود.


به مسجدي رسيد،توي مسجد رفت.


كوزه ي آبي برداشت و كنار درخت خشكي وضو گرفت .


نماز خواند وبيرون رفت.


همه ديدند كه درخت ميوه داد.


**** مدتي بود كه ديگر هيچ يك ازگوشهايم صدايي را نمي شنيد .

رفتم پيش امام.

به اشاره گفت :

" بيا جلو."

دستش را روي سر و گوشم كشيد و گفت :

"بشنو وخوب توجه كن."

به خدا قسم ! بعد از آن تمام صداها را خوب مي شنوم . حتي صداهاي آهسته را كه ديگران نمي فهمند.


****مأمون گفت : " شما هم سوالي از يحيي بپرسيد. "

امام پرسيد : " مردي صبح به زني نگاه كرد ، نگاهش حرام بود. نزديك ظهر به او حلال شد . وقتي ظهر شد به او حرام شد . شب دوباره حلال شد. نصف شب حرام شد. سپيده صبح دوباره به او حلال شد . مي تواني بگويي چرا؟ "


يحيي مكث كرد . صدايش را مبهم شنيدند كه مي گفت : "من نمي دانم."

امام گفت :" اين زن كنيز كس ديگر بود.وقتي اين مرد او را مي بيند نگاهش حرام است.بعد او را مي خرد حلال ميشود.نزديك ظهر آزادش ميكند.دوباره به او حرام مي شود.عصر با او ازدواج مي كند و با او ظهارميكند . پس به او حرام مي شود . شب كفاره ي ظهارش را مي دهد،دوباره حلال مي شود . نصف شب او را طلاق مي دهد اما پشيمان مي شود و به او رجوع ميكند،پس دوباره به او حلال مي شود."


****معتصم ظرف پر از انگور را داد به ام فضل.قرار بود او كار را يكسره كند.

ام فضل از قصر بيرون آمد و به خانه رفت . ظرف را گذاشت جلوي امام.

تعارف كرد . امام نگاهي به همسرش انداخت.

خوشه اي انگور برداشت وشروع به خوردن كرد.

امام از درد به خودش مي پيچيد.انگور مسموم اثر خودش را گذاشت.

ام فضل ترسيده بود.ايستاده بود گوشه اتاق و او را نگاه ميكرد.

امام گفت:

"سزاي كارت را مي بيني.به خدا قسم! به بلايي مبتلا مي شوي كه درماني ندارد."

از نفرين امام عصباني شد.در را به رويش بست تا كسي نتواتد به او كمك كند.

امام با لب تشنه شهيد شد.


****سه روز بوي عطر كوچه هاي بغداد را پر كرده بود.


مردم هر روز يك دسته پرنده ي سفيد را مي ديدند كه بالاي خانه ي امام پرواز مي كنند وبال هاي خود را باز مي كنند و روي بام سايه مي اندازند .


خانه ي امام كه رفتند روي بام پیکر پاکش را پيدا كردند.


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 25 مهر 1391برچسب:اهل بیت+امام جواد+جوادالائمه+امام رضا+شهادت, :: 11:25 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از رجانیوز، ایشان در این زمینه به حجاب برخی حاضرین در مراسم استقبال اشاره کرده و فرمودند: «خودتان را مجهز كنيد، مسلح به سلاح معرفت و استدلال كنيد، بعد به اين كانونهاى فرهنگى - هنرى برويد و پذيراى جوانها باشيد. با روى خوش هم پذيرا باشيد؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبيّه»، كه ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا كنيد. ممكن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. بعضى از همينهائى كه در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقيه‌ى آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف كرديد، خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمى‌بينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم / آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟». ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا كنيد.»


ارسال شده در تاریخ : شنبه 22 مهر 1391برچسب:امام خامنه ای+رهبری+مقام معظم رهبری+ولایت فقیه+ولی فقیه, :: 11:36 :: توسط : عبدالمهدی

پارلمان تركيه با درخواست دولت در زمينه صدور مجوز براي حمله نظامي به سوريه موافقت كرد.

به گزارش جهان به نقل از ايسنا، به نقل از خبرگزاري آناتولي تركيه، پارلمان تركيه با درخواست دولت اين كشور در زمينه صدور مجوز براي انجام عمليات نظامي در خاك سوريه در صورتي كه لازم باشد، موافقت كرد.

براين اساس، پارلمان تركيه دولت را موظف كرد تصميم نظامي مناسبي را اتخاذ كند.

در جريان نشست پارلمان تركيه 320 نماينده از جمله نمايندگان حزب عدالت و توسعه و حزب جنبش ملي كه دومين حزب مخالف پارلمان است به اين امر راي مثبت دادند و در مقابل 129 نماينده از جمله حزب مردم جمهوري خواه و حزب صلح و دموكراسي راي مخالف دادند.

از سوي ديگر، دولت تركيه اعلام كرد كه بايد نظام سوريه به خاطر حمله به خاك اين تركيه عذرخواهي كند.

همچنين روسيه گفت سوريه بايد اعلام كند حمله به روستاي تركيه‌اي اشتباهي رخ داده است.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:آخرالزمان+نبرد+جنگ+اسرائیل+ایران+آمریکا+11 سپتامبر+ جنگ جهانی+سوریه, :: 23:46 :: توسط : عبدالمهدی

فرمانده نیروی هوا فضای سپاه گفت که جنگ با ایران قابل کنترل و مدیریت نیست و شاید این جنگ به جنگ جهانی سوم تبدیل شود، یعنی ممکن است کشورهایی به نفع ایران و یا علیه ایران وارد جنگ شوند.
به گزارش جهان به نقل از فارس، سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوا فضای سپاه در گفتگو با العالم در خصوص تهدیدات دشمنان اظهار داشت: اصولا جنگ بین ایران با رژیم صهیونیستی و یا امریکا به صورت مستقل را نمی‌توان تصور کرد، یعنی هر کدام از این دو طرف شروع کننده جنگ باشد، دیگری نیز وارد جنگ خواهد شد.


وی افزود: ما آمریکا و رژیم صهیونیستی را کاملا در کنار هم می‌بینیم و اصلا نمی‌توانیم متصور شویم که رژیم صهیونیستی بدون پشتیبانی آمریکا چنین جنگی را آغاز کند. به همین دلیل در صورت بروز جنگ قطعا ما با هر دو طرف وارد جنگ شده و حتما با پایگاه‌های آمریکا درگیر خواهیم شد.


حاجی زاده ادامه داد: در صورت بروز چنین شرایطی اتفاقاتی می‌افتد که قابل کنترل و مدیریت نیست و ممکن است این جنگ به جنگ جهانی سوم تبدیل شود، یعنی ممکن است کشورهایی به نفع ایران و یا علیه ایران وارد جنگ شوند.


حاجی‌زاده با اشاره به سناریوهای متعدد و غیرقابل تصور ایران در صورت بروز جنگ، تأکید کرد: در صورت آغاز جنگ، پایگاه های آمریکا در کشورهای اطراف ما و داخل کشورهای همسایه هدف قرار خواهند گرفت و حتی از طرف مردم خود داخل این کشورها حتما تهدید خواهند شد.


وی با اشاره به حادثه هفته گذشته و انهدام 6 هواپیمای آمریکایی در یک پایگاه نظامی در منطقه و یا هدف قرار گرفتن تانکرهای حامل سوخت و یا کشته شدن سربازان آمریکایی توسط مردم خود منطقه، گفت: این اتفاقات درشرایطی روی می‌دهد که ما با کسی درگیری نداریم، ولی تصور کنید، آیا ممکن است رژیم صهیونیستی با ما درگیر شود ولی از طرف دیگر آمریکا وارد این جنگ نشود و یا مردم منطقه به مقابله با آمریکا نپردازند. به هیچ وجه چنین چیزی را نمی‌توان تصور کرد و این جنگ به سرعت تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.


حاجی‌زاده تأکید کرد: نباید اینگونه تصور کرد در صورت بروز جنگ، کشورهای منطقه اعلام بی‌طرفی می‌کنند.


فرمانده نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه گفتگو با العالم گفت: ما قطعا این پایگاه‌ها را هدف قرار می‌دهیم، زیرا ما این پایگاه‌ها را جزو خاک آمریکا می‌دانیم و نه قطر یا بحرین و افغانستان.


حاجی‌زاده در پایان گفت: این پایگاه‌ها از نظر ما حکم سرزمین و خاک آمریکا را دارد و اگر درگیر شویم قطعا این پایگاه‌ها را خواهیم زد.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:آخرالزمان+نبرد+جنگ+اسرائیل+ایران+آمریکا+11 سپتامبر+ جنگ جهانی, :: 23:35 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقلاز تبیان، برخی از سفارشات آیت الله قاضی (ره): اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!

به نام خدا
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) استاد اخلاق حضرت علامه طباطبایی و حضرت آیت الله بهجت است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم.

باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

نماز

شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است].

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.»

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.

مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز

آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: «اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی.»

قرآن

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان!»

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً.

آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

نماز شب

«اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب.»

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند.

چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان!»

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

توسل به ائمه أطهار (ع)

آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: «.... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا.»

توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)

محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

دعا برای فرج امام زمان(ع)

از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

دل هیچ کس را نرنجانید!

دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچکس را نرنجانید!

تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد

رفع ناراحتی های روحی

آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست.

از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »

حق الناس

آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی.

خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم.

اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

رفع گرفتاری

علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟

در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:
« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »

حضور قلب

حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:

قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:

سررشته دولت ای برادر به کف آر وین عمر گرانمایه به خسران مسپار

یعنی همه جا با همه کس در همه جا می دار نهفته چشم دل جانب یار »

برآورده شدن حاجت

« مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند:

إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟

إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »

تقویت حافظه

آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.

عمل به دانسته ها

برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:علما+خیاط+رجبعلی خیاط+نفس اماره+سادات+قاضی, :: 14:25 :: توسط : عبدالمهدی

خبرگزاری فارس: پایگاه خبری فورث مدیا گزارش داد؛ ارتش آمریکا یک‌سال است که مخفیانه درحال انتقال انبوه تجهیزات در سراسر کشور است و در برخی مناطق ماشین‌های سنگین به حمل تانک در بزرگراه‌ها مشغول هستند.

به گزارش فارس، پایگاه خبری «فورث مدیا» در گزارشی به قلم «سوزانا پوسل» در خصوص «حکومت نظامی اعلام نشده در آمریکا» می‌نویسد؛ مخبران و نظامیان آمریکایی بدون اعلام هویت‌شان، برقراری حکومت نظامی درگوشه و کنار کشور را تایید کرده‌اند.

نظامیان آمریکایی تایید کرده‌اند که هم‌اکنون بطور نامحسوس حکومت نظامی برقرار شده است. شهروندان نیز، فعالیت‌های عجیب و مخفیانه‌ای را از ارتش و دیگر قوای نظامی متعدد موجود گزارش می‌کنند و مدعی هستند که این امر، مقدمه‌ای برای کنترل تمامی کشور در آینده نزدیک است.

*تانک‌های ویژه جنگ شهری در حال استقرار در بزرگراه‌های آمریکا

همچنین منابع مختلف مستقر در کشور، بطور جداگانه تایید کرده‌اند که ارتش آمریکا در حال استقرار سربازان و نیروهای خارجی، بعنوان مرحله اول برپایی حکومت نظامی است.

براساس این گزارش، ارتش آمریکا یک سال است که بطور مخفیانه در حال انتقال انبوه تجهیزات در سراسر کشور است. در مناطقی چون «فینکس» در ایالت «آریزونا»، ماشین‌های سنگین به حمل تانک در بزرگراه‌ها مشغول هستند.

یک شاهد عینی گفت در ماه ژوئن، چندین بار شاهد تردد ادوات سنگین نظامی بوده است. دیگر شاهدان، به حرکت ادوات سنگین نظامی در مرز‌های شمالی و جنوبی کشور اشاره کرده‌اند.

*حمل مخفیانه ادوات نیمه سنگین در آمریکا

«پیتر سانتیلی» نظامی اسبق نیروی دریایی آمریکا و کارشناس استقرار سلاح‌های ضدهوایی، از بکارگیری کامیون‌های یخچال‌دار در پادگان، برای حمل مخفیانه سلاح (‌که روی آن‌ها را موادغذایی چون قوطی سوپ و غیره پوشانده‌بود)، خبر داد.

وی گفت: راننده کامیون که از جریان خبر نداشت، همراه من بدون جلب توجه بازرسان در بزرگراه‌ها حرکت می‌کرد. به من نیز گفته شده بود در صورت بروز هرگونه ناآرامی مدنی، با بی‌سیم به مافوق خود اطلاع دهم تا درصورت حادشدن وضعیت، از طریق هوا یا زمین پشتیبانی شویم و سپس با روش‌های نظامی به سرکوب جمعیت پرداخته شود.

*دستور بکارگیری گازشیمیایی نیز صادر شده است

یکی دیگر از احتمالات در صورت بروز حادثه، بکارگیری یگان متخصص بمب‌‌خوشه‌ای و گاز شیمیایی بود. این بمب‌های شیمیایی، ابتدا باعث ایجاد حالت خواب و سپس مرگ می‌شود و ضمن این‌که زیر ساخت‌ها را از بین نمی‌برد ولی هر موجود زنده‌ای را نابود می‌سازد.

وی در ادامه گفت: در صورت بروز حادثه، به منظور هدف گرفتن نواحی مورد نظر، یک چترباز به کمک یگان ویژه بکارگیری گاز‌های شیمیایی آمده و سپس این گازهای کشنده به‌سوی افراد و دیگر جانداران در بخش تحت محاصره، شلیک می‌شوند.

مجهز کردن یگان ضد شورش به این سلاح و ساخت اتاقک‌های شیشه‌ای ضدگلوله برای ایست بازرسی‌های بزرگراه‌ها، نشانگر این است که دولت آمریکا درحال مهیاکردن خود برای یک اقدام نظامی داخلی است. هم‌اکنون خودروهای ضدشورش در «کنتاکی» مشاهده می شوند.

زمانی هم که شهروندان تلاش می‌کنند فیلمی از این ماجراها بگیرند دوربین‌هایشان مصادره شده و البته گاهی کار به زد و خورد نیز کشیده می‌شود.

قبلا در «گوگل مپ» پادگان‌های نظامی قابل رویت بودند، اما حالا نواحی حساس تار شده‌اند.

* تردد در مکان‌های عمومی خارج شهر ممنوع شده است

اکنون مسدودکردن غارها و معادن شدت گرفته‌ و پیمانکاران خصوصی، به نواحی کوهستانی آورده شده‌اند تا ورودی‌های منتهی به کوهستان‌ها، مسیرهای منتهی به غار و دیگر مناطقی که مردم در صورت وقوع حکومت نظامی در آنجا مخفی می‌شوند را مسدود کنند.

پارک‌های ملی «مونتانا» واقع در ایالت «میسوری» و «آرکانساس» بر روی عموم بسته شده و در عین حال، مردم محلی شاهد فعالیت‌های نظامی در این مناطق هستند.

پیمانکاران دیگری که به کار در این نواحی مشغول هستند باید بدلایل امنیتی، در نوبت‌های موازی و پروژه‌های تقسیم شده کار کنند.

یکی دیگر از شهروندان آمریکایی می‌گوید در حالی‌که با جمعی از دوستانش عازم پارک ملی بودند، در مسیر به افسر پلیسی برخورد می‌کنند که از آن‌ها می‌خواهد باز برگردند.

ساکنان «پاین مانتن» ایالت جورجیا و «اسپروس مانتن» ایالت نوادا هم، از روبرو شدن با ارتش آمریکا خبر داده و می‌گویند در حین عزیمت به‌سوی پارک جنگلی، پلیس مسلح به اسلحه خودکار به‌آن‌ها می‌گوید که افراد محلی حق ورود به این مناطق را ندارند و حتی تفنگ شکاری یکی از افراد، توسط مردان مسلح ناشناس مصادره می‌شود.

در جاده‌های منتهی به منطقه محافظت شده پارک ملی «لاسن»، هم‌اکنون تونل‌ها و زیرزمینی‌هایی درحال حفر است و هر موقع که افرادی وارد منطقه می‌شوند به سرعت توسط نیروهای مسلح رصد می‌شوند.

*آماده باش کامل ارتش و پلیس در ایالت‌های مختلف

بر اساس اطلاعات کسب شده از مناطق تحت محافظت در «آریزونا»، مقامات دولتی در آماده باش کامل بسر می‌برند. حتی مقامات مافوق به نیرو‌های خود اطلاع داده‌اند که به‌خاطر احتمال وقوع ناآرامی‌های مدنی نباید مرخصی بگیرند و درحالت آماده باش باشند.

ساکنین محلی «لیک هاواسو» واقع در ایالت آریزونا و «کلرادو اسپرینگ» و «فورت کولینز» واقع در کلرادو می‌گویند آتش‌های برافروخته شده‌ از سوی سربازان خارجی را مشاهده کرده‌اند. در این ناحیه، نیرو‌های روسی نیز دیده شده‌اند که احتمالا در پادگان «فورت کارسن» واقع در کلرادو استقرار یافته‌اند.

هم اکنون از سوی پنتاگون و دیگر نیروهای مسلح آمریکا در بسیاری از ایالت‌ها، تمرین‌های نظامی ویژه جنگ شهری صورت می‌گیرد.

در «پلین ویل» و «ورچستر» واقع در ایالت ماساچوست، شهروندان حیرت‌زده گفتند در اواخر چهارشنبه‌شب گذشته، بالگرد‌های نظامی با پرواز در ارتفاع پایین و برفراز منطقه خالی «وود اسکول» وضعیتی شبیه حمله نیروهای ویژه به مقر «اسامه بن لادن» را داشتند.

*آمادگی یگان ضدشورش برای انجام عملیات کماندویی

ساکنین محلی همچنین از فرود بالگرد‌ها در میدان «لینکلن» و در نزدیکی « ورچستر مموریال آدیتوریم» خبر دادند که بعدا روزنامه‌ها پر از رایانامه‌ها و تلفن‌های مردم شگفت‌زده از این ماجرا شد. پلیس محلی نیز از انجام این تمرین اظهار بی‌اطلاعی کرده و تنها یک سخنگوی نظامی آمریکا از اخلال پیش‌آمده عذرخواهی نصف و نیمه‌ای کرد.

در «هالیوود» واقع در ایالت فلوریدا، واحد ضدشورش آمریکا با بالگرد‌های «بلک هاوک» درحال اجرای عملیات راپل (عملیات ویژه با کمک طناب) برفراز ساختمان‌های دولتی است. به دلایل امنیتی به جزییات این تمرین اشاره‌ای نشده است.

هم اکنون در «کمپ پندلتن» واقع در کالیفرنیا، یگان پلیس ‌ویژه مستقر شده که وظیفه‌اش کمک به سرکوب ناآرامی‌های مدنی، بازداشت شورشیان، شناسایی مظنونین و دیگرکارهای محوله است.

همچنین سربازان خارجی سوار بر ماشین‌های فاقد علامت در حال خرید غذا و آب از شرکت زنجیره‌ای «وال مارت» در «فرنکلین» واقع در ایندیانا مشاهده شده‌اند. در«اوکلاهاما سیتی» نیز، هواپیماهای بدون سرنشین و بالگردهای سیاه در حال گشت‌زنی بر فراز ساختمانی دیده شده‌اند.

بر اساس اسناد اندیشکده «رند»، طی برنامه از قبل تعیین شده جهت ایجاد ثبات در آمریکا، ترکیبی از ارتش و دیگر نیروهای نظامی برای مقابله با موجی از تهدید‌ها باید استقرار یابند.

رقم سالیانه این استقرار گسترده 637.3 میلیارد دلار است که بخش‌‌های مختلف پلیس فدرال از جمله پلیس مخفی، پلیس قضایی، پلیس مواد مخدر و دژبان نیروهای مسلح را شامل می‌شود.

هم‌اکنون بخاطر وضعیت اضطراری، قتل یک مرد در شهر «آناهایم» ایالت کالیفرنیا توسط پلیس، مورد سانسور رسانه‌ای قرار گرفته است.

* مسکوت ماندن کشته شدن چند نفر در تظاهرات

ساکنین می‌گویند هنگام برپایی تظاهرات، افراد غریبه با رخنه به تظاهرات مسالمت آمیز به برهم زدن آرامش پرداختند تا پلیس محلی و ارتش را درگیر ماجرا کنند. در جریان این ماجرا دو مرد لاتین کشته شدند.

در حالی که مقامات شهری در حال آماده شدن برای مقابله با شورش دیگری بودند، تظاهرکنندگان با برپایی راهپیمایی، انزجار خود را از رخنه‌گران اعلام کردند.

در راهپیمایی «آناهایم»، خودروهای ون سفیدرنگ بدون علامت آفتابی شدند. این‌بار نیروهای ناشناس پلیس، معترضان را دستگیر و سوار بر خودروهای ون کردند.

افزایش فعالیت‌های نظامی در سراسر کشور، رویت ارتش در خیابان‌ها، انجام رزما‌یش و نیز مشاهده سربازان خارجی از سوی مردم نمایانگر حکومت نظامی است و انتظار می‌رود تا پایان امسال ادامه داشته باشد.

هم اکنون این فعل و انفعالات بیشتر به چشم می‌آید و اطلاعات مردم نیز نسبت به آن بیشتر شده و در مقابل، ارتش آمریکا نیز دستور کشتن تمامی مخالفان را صادر کرده است. این افراد با فراگیری آموزش‌های لازم، می‌توانند اسلحه مردم را مصادره و با دستگیر کردن مخالفان، آن‌ها را روانه‌ زندان‌ها و اردوگاه‌های ویژه موسوم به «فما» کنند.


ارسال شده در تاریخ : شنبه 4 شهريور 1391برچسب:آخرالزمان+نبرد+جنگ+اسرائیل+ایران+آمریکا+11 سپتامبر, :: 10:22 :: توسط : عبدالمهدی

سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی کشورمان که افتخار قهرمانی در المپیک و بهترین مربی کشتی جهان در سال گذشته را یدک می کشد چندي پيش در گفت‌وگویی صمیمی پاسخگوی سوالات بسیاری از زوایای پنهان زندگی اش شده است.

به گزارش جهان به نقل از رجا، محمد بنا در اين گفت‌وگو با افتخار از سابقه فعاليت خود در كميته انقلاب اسلامي خبر داده و مي‌گويد: من بعد از انقلاب عضو کمیته بودم و یک ثانیه از آن لحظاتی که در کمیته و با لباس پاسداری داشتم را با هیچ کدام از لحظات قبل و بعدش در زندگی‌ام عوض نمی‌کنم. لااقل می‌دانم که هرچه بود عشق بود، اخلاص بود، برای خدا بود. اما چون وظیفه کمیته حفظ امنیت شهر بود نتوانستم به جبهه بروم و توفیق شهادت پیدا کنم.

بخش‌هايي از اين گفت‌وگو ي خواندني را در ادامه مي‌خوانيد:

*خیلی‌ها می‌گویند بنا 16 سال ایران نبوده. برای همین فرهنگ ایرانی‌ها را یا نمی‌شناسد، یا از یادش رفته. اما من مال همین آب و خاک هستم. اینجا دنیا آمدم، اینجا هم بزرگ شدم. برای همین خیلی خوب فرهنگ کشورم را می‌شناسم.

*من مربی هستم، نه شومن! دوست ندارم آدم رسانه‌ای باشم. دوست ندارم خودم را به همه معرفی کنم. هر چقدر کمتر شناخته شوم، راحت تر زندگی می‌کنم.

*من جو و فرهنگ کشتی ایران را می‌شناختم. کشتی هم جزیی از فرهنگ اجتماعی ماست. من 8 سال پیش با هزار آرزو برگشتم. می‌خواستم دوباره شروع کنم، دوباره کار کنم، دوباره خودم را نشان بدهم. در این هشت سال بارها و بارها در روزنامه‌ها مطالبی را علیه خودم دیدم و خواندم که سرشار از غرض ورزی بود اما برخوردی نکردم. حتی وقتی نویسنده مطالب را می‌دیدم، اصلا به روی خودم نمی‌آوردم. بعضی از مربیان کشتی که همین الان هم دست به قلم شده اند به من می‌گفتند بگذار فردا جوابش را با یک مقاله دیگر می‌دهیم، من می‌گفتم اگر جوابیه بنویسید، رابطه ما تمام خواهد شد.

*رشته تحصیلی‌ام در زمان دبیرستان ادبیات فارسی بود. نه فقط به خاطر این که به فارسی و ادبیات و شعر و شاعری علاقه داشتم. من آدم مذهبی بودم و هستم. برای همین رشته‌ای را انتخاب کردم که با خصوصیات اخلاقی‌ام تناسب داشته باشد. تیپ محله ما، آدم‌ها را به سمت همین دو تا می‌برد. به سمت دین و شعر. دروازه دولاب، شهباز، شکوفه، قهوه خانه نصرت، مشاعره و ... یادش به خیر!

*در زمان دبیرستانم، فیلمنامه‌ای منتشر شد به نام «دیکته و زاویه». باور می‌کنید که من نمی‌دانستم ساواک چی هست؟! یعنی اصلا اسم سازمان امنیت و اطلاعات کشور به گوشم هم نخورده بود. من فیلمنامه را خواندم و به دوستانم گفتم بیایید همین را به یک تئاتر برای نمایش به بچه‌های مدرسه تبدیل کنیم. بعد از چند روز که آماده شده بودیم، ناظم مدرسه آمد و به من گفت کی گفته این نمایش را اجرا کنید؟ گفتم خودم! گفت مطمئنی کسی تحریکت نکرده؟ بعد تازه به من گفت که این فیلمنامه غیرمجاز است و ساواکی‌ها بشدت دنبال کسانی هستند که این فیلمنامه را می‌خوانند. چه برسد که بخواهی اجرایش بکنی! آنجا تازه فهمیدم ساواک چی هست.

*از پخت و پز لذت می‌برم. من عاشق آشپزی هستم. هر وقت فرصت کنم هم خودم غذا درست می‌کنم. حتی شده برای بچه‌های تیمم خودم غذا پختم.

* 34 سال گذشته و همه انقلابیون از انقلاب حرف زدند. انقلاب، برای یک جوان 20 ساله و مذهبی، هزار و یک معنی داشت. همه معنی هایش هم مثبت بود. من در منطقه‌ای زندگی می‌کردم که قلب تپنده انقلاب بود. خب طبیعی هم بود که با سیل مردم همراه شوم.

*من از آنهایی بودم که خواب می‌دیدم امام به کوچه ما آمده. بعد یکی می‌خواهد به امام تیراندازی کند. خودم را پرت می‌کردم جلوی امام و گلوله می‌خوردم و در همان خوابم می‌دیدم که امام سرم را روی پای خود گذاشته و نوازش می‌کند. بعد چشم هایم را باز می‌کردم و می‌دیدم که دارم خواب می‌بینم. صورتم از اشک خیس می‌شد... حال و هوایی داشتیم.

*عضو فعال کمیته انقلاب بودم . همان «کمیته ای» که مردم می‌شناسند... از آن روزها بیش از سی سال گذشته. آدم‌هایی که 33 سال پیش کنار محمد بنا جمع شدند و به آنها هم گفتند «کمیته» حالا یا شهید شده اند، یا درجه گرفتند و با نیروی انتظامی ادغام شدند، یا در وزارت امور خارجه هستند. من که افتخار نداشتم شهید شوم، چون کمیته، وظایف کنترل شهری داشت و حق اعزام به جبهه نداشتیم. بعد از این که جنگ تمام شد هم نخواستم به نیروی انتظامی بروم. چون من از اول به پاسداری به چشم کار نگاه نکرده بودم.

*گاهی وقتها بین نیروهای پاسدار کل شهر تهران قرعه کشی می‌کردند که مثلا 10 نفر را به جبهه اعزام کنند. من دو سه بار هم خواستم تقلب کنم که اسمم در بیاید، اما نشد. انگار آنهایی که دست به تقلب شان بهتر بود و قرعه را به اسم خودشان در می‌آوردند از ما کارشان درست تر بود... همه هم شهید شدند، همه!

*زمان جنگ، کوپن می‌دادند. کوپن‌های خرید کالا از فروشگاه ها. نمی‌دانم یادتان هست یا نه؟ آن زمان به بچه‌های کمیته هم کوپن‌هایی داده می‌شد. برای خرید برنج و روغن و گوشت و این جور چیزها. یک شب که برگشتم خانه، مادرم صدایم زد و گفت: «محمد جان! این همسایه روبرویی هم مثل تو پاسدار است. مادرش هر روز به من می‌گوید به ما کوپن داده اند. پسرم! به تو کوپن نمی‌دهند؟» من هم خیلی جدی گفتم نه مادر! من مشمول کوپن نمی‌شوم. در حالی که همان صبح آن روز کوپن هایم را داده بودم به همان همسایه مان. چون احساس می‌کردم بیشتر از من نیاز دارد.

*هنوز هم به من می‌گوید که تو وضع مالی ات از همه بدتر بود، ولی کوپن‌ها را برنمی داشتی! من یا یک کاری را برای دلم می‌کنم یا برای جیبم. کاری که برای دلم کرده باشم را جار نمی‌زنم.

*پدرم کارخانه‌ای داشت که ورشکسته شد و همه زندگی اش را از دست داد. من هم کشتی می‌گرفتم، هم پاسدار بودم، هم کار می‌کردم تا کمک خرج خانه باشم. زندگی ما به سختی گذشت، اما از اصل مان نیفتادیم.

*ناشناخته‌ام! من یک روز ته یک چاه افتادم. وقتی می‌گویم چاه، منظورم چاله نیست، دقیقاً چاه بود. ته چاه، در آن سیاهی، در آن بدبختی، در آن مصیبتی که فکر می‌کردم روزهای آخر زندگی من است، حس کردم که دستی از بالا آمد و دستم را گرفت و بلندم کرد. دست خدا را حس کردم. اگر خدا باز هم ته چاه به دادم رسید، به خاطر همان روزهایی بود که با خدا بودم. همان روزهای پاسداری! که من می گویم روزهای با خدایی!

*من یک ثانیه از آن لحظاتی که در کمیته و با لباس پاسداری داشتم را با هیچ کدام از لحظات قبل و بعدش در زندگی‌ام عوض نمی‌کنم. لااقل می‌دانم که هرچه بود عشق بود، اخلاص بود، برای خدا بود.

*از ایران رفتم چون اذیتم کردند. احساس سرخوردگی داشتم. جایی که فکر می‌کردم عشق و زندگی من است، من را نمی‌خواست. با خودم گفتم حالا که شما مرا نمی‌خواهید، هیچ چیز اینجا را نمی‌خواهم. کاری کردند که مجبور باشم از کشتی دور بمانم. زدم به سیم آخر و رفتم.

*سعی کردم هیچ حرفی نزنم. من بهترین قهرمان دوران خودم بودم. چندین و چند سال الگوی جوان‌های هم نسل خودم بودم اما تک افتادم. نه علاقه‌ای داشتم که وارد باندهای قدرت شان شوم، نه می‌توانستم با باندشان بجنگم. گذاشتم و رفتم. رفتم و اشتباه کردم. الان که زندگی‌ام را مرور می‌کنم می‌بینم فقط در زندگی‌ام 6 ماه دچار اشتباه شدم. فقط 6 ماه...

*بیشتر آدم‌هایی که در این مملکت مرا می‌شناختند نخواستند به من کمک کنند. آن 6 ماه اشتباه و آن چاه لعنتی را پتک کردند کوبیدند توی سرم. وقتی برگشتم آقایان گفتند وقتی ما زیر موشک باران صدام بودیم، بنا داشت توی آلمان کثافت کاری می‌کرد. آخر نامردها، بی‌معرفت‌ها، نالوطی‌ها... من تا بعد از جنگ هم که ایران بودم. من خودم زیر موشک باران بودم. من خودم پاسدار بودم. چقدر صبر کردم؟ چقدر تحمل کردم؟ چقدر دندان گذاشتم روی جگر و زبانم؟

*یک روز از همان روزهایی که ته چاه بودم، سرم را گرفتم بالا و به خدای خودم گفتم: «من نمی‌توانم به تو دروغ بگویم! خودت همه چیز را می‌دانی... خواسته یا ناخواسته بودن غلطی که کردم را هم می‌دانی! حالا خودت نجاتم بده... توبه کردم!» واقعا هم توبه کرده بودم. من می‌گویم برای هر کسی ممکن است آن اتفاقی که برای من افتاد بیفتد. اما مهم این است که بعد از آن اتفاق، چگونه زندگی می‌کنید. خدا مرا دوست داشت. خیلی هم دوست داشت. من درون خودم را دیدم و فهمیدم که مقصرم. می‌دانستم خدا هم بهتر از من تقصیراتم را می‌داند. شرمنده اش شدم... سعی کردم جبران کنم.

*برای برگشتنم دلایل زیادی داشتم. وقتی تصمیم گرفتم برگردم، خیلی‌ها سعی کردند منصرفم کنند. می‌گفتند محمد! تو اینجا زندگی ساختی. به چیزهایی رسیدی که مردم بعد از 40 سال کار و زندگی در اروپا و آمریکا به آنها نمی‌رسند. خب من در آلمان همه چیز داشتم. خانه بزرگ، ماشین آخرین مدل، کار خوب، درآمد عالی... اما دلم هوای ایران را کرده بود. می‌خواستم برگردم. می‌گفتند تو راه 30 ساله را در سه سال رفتی و حالا می‌خواهی برگردی که همه چیزت را از دست بدهی؟ می‌گفتند ما رفتیم ایران، هیچ خبری نبود. تو هم نرو. می‌روی می‌بینی خبری نیست، پشیمان می‌شوی. اما گوشم نمی‌شنید. می‌گفتم شماها اگر می‌گویید ایران به درد نمی‌خورد، چرا سالی دو بار می‌روید؟ می‌گفتم اگر شما 15 سال توانستید قید ایران را بزنید، آن وقت مرا نصیحت کنید.

*دنبال یک بهانه می‌گشتم. تا این که بهانه خودش سراغم آمد. از تهران به من زنگ زدند و گفتند خواهرم می‌خواهد با پسر عمه‌ام ازدواج کند. مگر می‌شود خواهر در روز عروسی، برادرش کنارش نباشد؟ بار و بندیل را جمع کردم و می‌روم یک ماه تهران که هم شاهد عقد خواهرم باشم، هم دوباره کشورم را ببینم.

*لطف خدا و البته اعتماد محمدرضا طالقانی بود که من به کشتی کشور برگردم. من شخصا یزدانی خرم را همیشه به عنوان یکی از بهترین مدیران بعد از انقلاب قبول داشتم. اما فکر می‌کنم هیچ مدیری بجز طالقانی حاضر نمی‌شد به محمد بنا چنین فرصتی بدهد. ریسک بزرگی بود...

*هیچ کس هم به اندازه طالقانی مرا نمی‌شناخت. اما واقعاً قبول دارم که طالقانی ریسک صد در صدی کرد. همان روزها خیلی‌ها حرف می‌زدند و پچ پچ می‌کردند که بنا این همه سال کجا بوده؟ چه غلطی می‌کرده؟ رفته و بعد از 15 سال برگشته که بخورد و بچاپد و ببرد؟ اما او خوب مرا می‌شناخت.


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:بنا+محمد بنا+جنگ+کمیته+جبهه+کشتی, :: 14:46 :: توسط : عبدالمهدی

میرزا جوادآقا ملکی تبریزی می‌گوید: برترین شب‌های قدر، شب بیست و سوم رمضان است که «لیله جهنی» نام دارد و آن شبی است که هر آنچه در آن مقدّر شود، تغییر نمی‌یابد.
به گزارش جهان به نقل از فارس، میرزا جوادآقا ملکی تبریزی از جمله عارفان و سالکانی است که روز عید قربان 90 سال پیش دار فانی را وداع گفت. وی در کتاب شریف «المراقبات» خود، توصیه‌هایی درباره درک شب قدر دارد که گزیده‌ای از آن برای علاقه‌مندان و مشتاقان در پی می‌آید.


آنچه از برخی روایات ظاهر می‌شود این است: شب قدر مراتبی دارد و شبی است که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته است. شبی که آخرین مراتب در آن قطعی می‌شود، به گونه‌ای که تغییر و تبدیل نیابد.


همچنین آنچه از روایات ظاهر می‌شود، این است که برترین شب‌های قدر، شب بیست و سوم رمضان است که «لیله جهنی» نام دارد و آن شبی است که هر آنچه در آن مقدّر شود، تغییر نمی‌یابد و به قوت احتمال می‌رود که شب بیست و هفتم نیز از شب‌های قدر باشد و قوی‌ترین قول و روایت آن است که شبی که از هزار ماه برتر است، همان لیله جهنی است.


سپس چیزی که به تصدیق کننده دین و قرآن مبین و روایات حضرت سید المرسلین و خاندان پاک و معصوم او شایسته است، این است که در شب قدر، هر مقدار که بتواند و قادر باشد، کوشش کرده و جدیت خود را زیاد کند، از خداوند متعال «توفیق دعا» بطلبد که همانا بهترین عمل‌هایی که محبوب خدا بوده و مرضی خاطر اوست برایش روزی کند و آن شب (شب قدر) را برایش از هزار ماه بهتر کرده، اعمالش را از او قبول نموده، در اعلی علیین نوشته، تا روز لقاء برایش اضافه کند و در آن شب، او را از مقربان بنویسند و برایش «معرفت»، «محبت»، «قرب»، «جوار»، «رضا»، «خیر» و «عافیت» نوشته، از او خشنود باشد، رضایتی که پس از آن، تا ابد سخط و غضبی نباشد و پیامبر و امامان را از او راضی کند به ویژه امام زمان عجل‌الله فرجه الشریف و از خداوند بخواهد که او را با آنها در مجلس صدق در بارگاه ملیک مقتدر جمع نموده، توفیق کوشش در راه طاعت و تحصیل رضایت خودش را به وی عطا کرده، عاقبت امرش را قرب و رضای خود قرار دهد، ان شاء‌الله.


همچنین از وجوه کوشیدن به عبادت آن است که مقدمات عبادت این شب را برای خود حاصل کند. به عنوان مثال، در طول سال، جای مناسب، جامه مناسب و بوی خوب برای آن شب آماده کند و نیز چیزی که آن شب صدقه دهد و نیز مضمون‌های لطیف برای مناجات با پروردگار متعال و کلمات مهیج برای سخن گفتن با امامان و حامیان آن شب و نیز مهمان‌های خاص و مناسب و فقیرانی ویژه برای صدقه دادن در آن شب در نظر بگیرد و برایشان احسان کند.


این بنده چنین گمان می‌کنم که اگر یکی از شاهان دنیا، شخصی را در روزی مخصوص به مهمانی خود دعوت کرده و فرستاده‌ای کریم را به نزد او فرستاده، در دعوتش، به مقداری از این لطف‌هایی که «ملک الملوک» به او داده، و خلعت‌هایی فاخر و املاکی وسیع و فرمان‌های حکومت و سلطنت و همنشینی با اعیان و اشراف و شاهان و شاهزادگان را به او وعده داده و گفته باشد هر اندازه مهمان دعوت شده در عمل و اظهار ادب خود در مجلس سلطان اضافه نموده و به جزئیات مراقبت‌های خود کوشش به خرج دهد، شاه در اکرام و احسان او بی حد و حساب عمل خواهد کرد، این چنین مهمانی، از شوق رسیدن به آن اکرام‌ها از دنیا رفته برای آراستن خود به منظور حضور در آن مجلس شریف، خود را به هلاکت خواهد رساند، و هر اندازه در توانش باشد، اهتمام خواهد ورزید و در طول سالش و در همه حالاتش - از روی کسب آمادگی و مسرت - جدیت کرده و برای تحصیل لوازم تشرف به آن مقام بزرگ که حضور سلطان است، تمام کوشش‌های خود را به کار خواهد بست، تا به آن حد که همه سعی پیشگان از انجام مثل آن عاجز شوند.


آری، او در مراقبه‌اش برای درک آن ساعت، به هر وسیله و مستمسکی، تمسک و توسل جسته و همه را متحیر نموده، برای کسب آداب حضور در آن مجلس، روشی را پیشه خواهد کرد که همه اهل ادب از آن ادب بیاموزند و به سبب آن ادب‌ها، هر حبیبی از حبیب خود خشنود خواهد شد.


پس، ای دارنده عقل! چگونه خواهد بود حال تو زمانی که شاه شاهان و پروردگار عالمیان و فرمان فرمای زمین‌ها و آسمان‌ها، تو را به مهمانی خود خوانده و به منظور دعوت تو، فرشته‌ها و پیامبران و فرستادگان و سید و سرور عالمیان را به نزد تو فرستاده و توسط جانشینان معصوم او، دعوتش را موکد نموده باشد و اضافه بر این، هر شب توسط فرشتگانش با دعوت‌های خاص و لطف‌های مخصوص خود تو را اکرام نموده و به سبب اخلاصی که یک شب از تو ظاهر شود، نعیم همیشگی برایت وعده داده است: لاعین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر.


نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است و از «نور»، «بهاء»، »«سرور»، «ملک»، «سلطنت»، «خوشی» و «سعادت»، آن اندازه برایت فراهم کرده که عقل تو از تصویر و تصور جزئی از اجزای آن متحیر شده و مدهوش می‌شود، و از برکت‌های قرب و جوار و لقای خود، چیزی را که عقل عاقلان و فهم عالمان و وهم حکیمان نمی‌تواند آن را تحمل کند.

با این وجود، ای برادر من! آیا برای تو شایسته نیست در کسب آمادگی برای حضور در این مجلس، آن اندازه که بایسته‌اش است، کوشش کنی تا هر گاه به آن دست یافتی، رستگار شوی و هر گاه به سبب غفلتت از تو فوت شد و از کفت بیرون رفت، از زیان‌کاران محسوب شوی؟ پس، ای مسکین بینوا! خودت انصاف بده: آیا در خصوص دعایی که می‌خوانی ولی قلبت با آن همراه نیست، رضا می‌دهی که آن به سوی خدا بالا برود، خود می‌بینی که زبانت «او» را می‌خواند، ولی قلبت دنیایی را خطاب قرار می‌دهد که در خصوص آن فرموده‌اند: آن (دنیا) دشمن خدا و اولیای اوست. و آن (دنیا) چنین می‌خواهد که تو را به وسیله همین ظواهر فانی، از خداوند باقی دور کند. پس آیا برای عاقل مصیبتی بزرگ‌تر از این می‌‌توان تصور کرد؟

ارسال شده در تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391برچسب:شب قدر+لیله القدر+ملکی تبریزی+المراقبات+دعا, :: 22:7 :: توسط : عبدالمهدی

امام باقر علیه السلام فرمود : در آن شب، كار شایسته (مثل: نماز و زكات و خوبى‏هاى گوناگون) بهتر از كار در هزار ماهى است كه شب قدر در آنها نباشد .
به گزارش جهان، در روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به ما رسیده نکاتی نهفته است که شب قدر را بیشتر به ما می شناساند. این نکات که برخی به عظمت، برخی به چیستی، برخی به زمان و برخی به سایر ویژگی های این شب بزرگ و پر رمز و راز اشاره دارد مجموعه ای از داده های وحیانی است که آگاهی از آنها ما را در شناخت و بعد در بهره برداری هر چه بیشتر از این شب مهم یاری می کند.


نوشته حاضر برخی از این روایت های شریف را به محضر خوانندگان محترم تقدیم می کند.



تأثیر برخی اعمال شب قدر


رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حضرت موسى علیه السلام به خداوند متعال چنین گفت: خدایا! نزدیكى به تو را مى‏خواهم. فرمود: « قُربی لِمَن یَستَیقِظُ لَیلَةَ القَدرِ ؛ نزدیكى به من، براى كسى است كه شب قدر را بیدار مى‏ماند».


گفت: خدایا! رحمت تو را مى‏خواهم. فرمود: « رَحمَتی لِمَن رَحِمَ المَساكینَ لَیلَةَ القَدرِ ؛ رحمت من، براى كسى است كه در شب قدر بر بینوایان ترحّم كند».


گفت: خدایا! عبور از صراط را مى‏خواهم. فرمود: « ذلِكَ لِمَن تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فی لَیلَةِ القَدرِ ؛ آن، براى كسى است كه در شب قدر، صدقه‏اى بدهد».


گفت: خدایا! درختان و میوه‏هاى بهشتى مى‏خواهم. فرمود: « ذلِكَ لِمَن سَبَّحَ تَسبیحَةً فی لَیلَةِ القَدرِ ؛ آن، براى كسى است كه در شب قدر، تسبیح گوید».


گفت: خدایا! رهایى از آتش را مى‏خواهم. فرمود: « ذلِكَ لِمَن استَغفَرَ فی لَیلَةِ القَدرِ ؛ آن، براى كسى است كه در شب قدر، آمرزش بخواهد و استغفار كند».


گفت: خدایا! خرسندى تو را مى‏خواهم. فرمود: « رِضایَ لِمَن صَلّى رَكعَتَینِ فی لَیلَةِ القَدرِ ؛ خرسندى من، براى كسى است كه در شب قدر، دو ركعت نماز بگزارد»[1]


منظور از برتری این ماه نسبت به هزار ماه


شخصی به نام حُمران از امام باقر علیه السلام می پرسد: مقصود از این آیه که «شب قدر، بهتر از هزار ماه است» چیست؟

امام علیه السلام فرمود: العَمَلُ الصّالِحُ فیها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وأنواعِ الخَیرِ، خَیرٌ مِنَ العَمَلِ فی ألفِ شَهرٍ لَیسَ فیها لَیلَةُ القَدر ؛ در آن شب، كار شایسته (مثل: نماز و زكات و خوبى‏هاى گوناگون) بهتر از كار در هزار ماهى است كه شب قدر در آنها نباشد.[2]



سفارش امام صادق علیه السلام به فرزندانش در باره شب قدر

امام صادق علیه‏السلام هر گاه ماه رمضان وارد مى‏شد، به فرزندانش چنین سفارش مى‏كرد: فَاجهَدوا أنفُسَكُم ؛ خود را به تلاش افكنید كه در این ماه، روزى‏ها تقسیم مى‏شوند و اجَل‏ها نوشته مى‏شوند و در این ماه، میهمانان خدا كه به زیارت خانه‏اش مى‏روند، نوشته (معیّن) مى‏شوند و در آن، شبى است كه عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است.[3]


تقدیم برنامه هر سال به امام آن عصر

در روایتهایی به حقیقت مهم تصریح شده است که در شب قدر آنگاه که ملائکه و روح فرود می آیند به محضر امام و حجت آن عصر شرفیاب شده و برنامه سال آینده (تا شب قدر بعد) را خدمت ایشان تقدیم می دارند. دو نمونه از این روایات:


روایت اول

امیرمۆمنان علیه السلام به ابن عبّاس فرمود:

إنَّ لَیلَةَ القَدرِ فی كُلِّ سَنَةٍ وإنَّهُ یَنزِلُ فی تِلكَ اللَّیلَةِ أمرُ السَّنَةِ، ولِذلِكَ الأَمرِ وُلاةٌ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله ؛ شب قدر در هر سال هست. در آن شب، برنامه سال، فرود مى‏ آید و پس از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، کسانی هستند که آن برنامه برعهده آنهاست.


ابن عبّاس گفت: آنان كیانند؟

[امیر مۆمنان علیه السلام‏] فرمود: من و یازده نفر از نسل من، پیشوایانى مُحدَّث [كه از عالم غیب با آنان سخن گفته مى‏شود][4]


روایت دوم.

سعید بن یسار نقل می کند:

پیش معلّى بن خُنَیس بودم كه فرستاده امام صادق علیه السلام آمد. به او گفتم: از امام علیه السلام درباره شب قدر سوال کن. وقتی برگشت، به او گفتم: پرسیدى؟

گفت: آرى؛ آنچه را خواستم و آنچه را نمى‏خواستم، به من خبر داد.


فرمود: إنَّ اللّهَ یَقضی فیها مَقادیرَ تلِكَ السَّنَةِ، ثُمَّ یَقذِفُ بِهِ إلَى الأَرضِ ؛ خداوند در آن شب، مقدّرات آن سال را حتمى مى‏كند. سپس آن را [توسط ملائکه] به سوى زمین فرومی‌آورد.


پرسیدم: نزد چه كسى؟

فرمود: إلى مَن تَرى ؛ به كسى كه مى‏بینى (یعنی خدمت خود حضرت به عنوان امام آن عصر)[5]



طواف ملائکه به دور امام هر عصر در شب قدر


به امام باقر علیه السلام عرض شد: شما شب قدر را مى‏شناسید؟ (یعنی می دایند چه شبی است؟)


فرمود: وكَیفَ لانَعرِفُ لَیلَةَ القَدرِ وَالمَلائِكَةُ یَطوفونَ بِنا فیها ؛ چگونه شب قدر را نشناسیم در حالى كه فرشتگان در آن شب بر گِرد ما مى‏چرخند؟! [6]



آفرینش شب قدر


امام باقر علیه السلام فرمود:

لَقَد خَلَقَ اللّهُ جَلَّ ذِكرُهُ لَیلَةَ القَدرِ أَوَّلَ ما خَلَقَ الدُّنیا وَ لَقَد خَلَقَ فیها أَوَّلَ نَبِیٍّ یَكونُ وَأَوَّلَ وَصِیٍّ یَكونُ ...


خداوند متعال نخستین دورانى كه دنیا را آفرید، شب قدر را هم آفرید. نیز در آن شب، اوّلین پیامبر و اوّلین جانشین پیامبر را آفرید و مقدّر كرد كه در هر سال، شبى باشد كه در آن شب، تفسیر كارها را تا سال آینده فرود آورد.[7]



سندی بر تداوم امامت


امام باقر علیه السلام فرمود:

یا مَعشَرَ الشّیعَةِ، خاصِموا بِسورَةِ «إِنَّآ أَنزَلْنَهُ» تَفلُجوا

اى گروه شیعه! با سوره «إنّا أنزلناه» مخاصمه و مجادله كنید تا چیره شوید. به خدا سوگند كه این سوره، پس از پیامبر خدا، حجّت خداى متعال بر مردم است و این سوره، سَرور آیین شما و نهایت دانش ماست.


بعد فرمودند:


اى گروه شیعه! با سوره «حم وَ الْكِتَبِ الْمُبِینِ إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِى لَیْلَةٍ مُّبَرَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِینَ» مخاصمه كنید، كه این آیات، ویژه پیشوایان الهى پس از پیامبر خداست.[8]


توضیح:


در تعدادی از روایات که روایت بالا نمونه ای از آنهاست آیات مربوط به شب قدر از محکمترین دلایل اثبات امامت و تداوم آن معرفی شده اند. در این روایات امام معصوم علیه السلام به شیعیان توصیه می کند که با منکران امامت و ولایت مناظره کنند و استدلال به این آیات بر آنها پیروز شوند و بعد هم برای تاکید بیشتر می فرماید: سوره قدر سرور دین شماست (یعنی از بزرگترین دلایل مذهب است) و نهایت دانش ماست (زیرا در آن شب مكنونات علمى براى ما هویدا مى‏گردد)



چگونگی استدلال:


1. از ظاهر قرآن فهمیده می شود که قضایای شب قدر، تداوم داشته و هر سال تکرار می گردد. این را می شود از مضارع بودن فعل « یُفْرَقُ» در آیه 4/ دخان و « تَنَزَّلُ» در آیه 4/ قدر به خوبی استنباط کرد.


2. محل نزول امر الهی بر اساس روایات در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله ، خود آن حضرت بوده است.[9]


3. اکنون از کسانی که معتقد به تداوم خط امامت و وصایت الهی از غدیر به بعد نیستند سوال می شود بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله چه کسی این مقام را دارد که محل نزول ملائکه و امر الهی باشد؟


روایتهای متعدد داریم که هم رسول خدا صلی الله علیه و آله تصریح کرد[10] و هم دیگر معصومان علیهم السلام بیان فرمودند (نمونه های بالا) که بعد از آن حضرت دیگر ائمه معصومین به ترتیب عهده دار این جایگاه هستند که اگر ما معتقد به تداوم امامت از غدیر تا ظهور نباشیم شب قدر و رویدادهای آن شب مملو از سؤالات بی جواب خواهد ماند؟



پی نوشت ها :

1. اقبال 1/345

2. کافی 4/157

3. كافی 4/66

4. كافی 1/532

5. بصائر الدرجات، ص221

6. تفسیر قمّی 2/431

7. كافی 1/250

8. كافی: 1/ 249

9. کافی 1/249/ح5

10. همان
منبع:تبیان
 
 
کد مطلب : 238994
 
 

ارسال شده در تاریخ : شنبه 21 مرداد 1391برچسب:اهل بیت+رمضان+شب قدر+دعا+استجابت+امام صادق+امام باقر+امام علی, :: 19:13 :: توسط : عبدالمهدی

حوزه نوشت:

امام جمعه نجف گفت: هیچکس از زمان ظهور اطلاع ندارد، اما بنا بر روایات ممکن است اتفاقات اخیر در منطقه، نشانه های نزدیکی عصر ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد.

حجت الاسلام و المسلمین سید صدرالدین قپانچی در جلسه شبانه خود با عنوان "امام مهدی در قرآن و سنت و علوم" که به مناسبت ماه مبارک رمضان در در حسینیه فاطمیه نجف برگزار می شود ابراز داشت: بنا به بررسی های قواعد کلی قرآن و سنت و روایات شیعه و سنی، قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف حکومتی تاسیس می شود که زمینه ساز حکومت امام مهدی(ع) است.
وی ادامه داد: جهان شاهد اتفاقات زمینه ساز ظهور و طلیعه ها و مقدمات ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف است.
عضو ارشد مجلس اعلای اسلامی عراق گفت: اخیرا در عرستان برای شورشیان سوریه کمک های مالی جمع می کنند و آنها به دنبال یک جبهه درگیری طایفی هستند.
وی با اشاره به وجود مراقد مقدسه همچون مرقد حضرت زینب و حضرت رقیه علیهما السلام اظهار داشت: آنها با راه انداختن این لشکرکشی طایفی، نابودی شیعه و تخریب اماکن مقدس و مشاهد مشرفه را نیز دنبال می کنند.
امام جمعه نجف اشرف گفت: این اقدامات و موضع گیری ها آغاز یک درگیری و جنگ طایفی است که عراقی ها آن را به چشم دیده اند.
وی درباره اتفاقات سوریه گفت: هیچکس از زمان ظهور اطلاع ندارد اما این اتفاقات ممکن است بنا بر روایات، نشانه های نزدیکی عصر ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد.

 

 

گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:آخرالزمان+سوريه+ايران+عراق++امريكا+عربستان, :: 12:18 :: توسط : عبدالمهدی

به گزارش جهان به نقل از آوینی فیلم، امروز سومين روز مهماني است. خيلي زود مي گذرد... . 12 نكته اخلاقي از رجبعلي خياط را در ادامه بخوانيد:

نكته1- اگر ما به قدر ترسيدن از يك عقرب، از عِقاب خدا بترسيم، عالَم اصلاح مي شود.

نكته2- تو براي خدا باش، خدا و همه ملائكه اش براي تو خواهند بود. «مَن كانَ لله، كان الله لَه»

نكته3- سعي كنيد صفات خدايي در شما زنده شود؛ خداوند كريم است، شما هم كريم باشيد. رحيم است، رحيم باشيد. ستاّر است، ستار باشيد...

نكته4- دل جاي خداست، صاحب اين خانه خداست. آن را اجاره ندهيد.

نكته5- كار را فقط براي رضاي خدا انجام دهيد، نه براي ثواب يا ترس از جهنّم.

نكته6- اگر انسان علاقه اي به غير خدا نداشته باشد، نفس و شيطان زورشان به او نمي رسد.

نكته7- اگر كسي براي خدا كار كند، چشم دلش باز مي شود.

نكته8 - اگر مواظب دلتان باشيد و غير خدا را در آن راه ندهيد، آنچه را ديگران نمي بينند شما مي بينيد. و آنچه ديگران نمي شنوند، شما مي شنويد.

نكته9- هركاري مي كنيد نگوييد: "من كردم"، بگوييد: «لطف خداست». همه را از خدا بدانيد.

نكته10- نفس امّاره را مهار كنيد و با آن مخالفت كنيد.

نكته11- به سادات احترام بگذاريد، و آنان را در هر مرتبه و منزلتي هستند گرامي بداريد.

نكته12- انسان هرقدر به دستورات پروردگار عمل كند، به همان اندازه به خدا نزديك مي شود.

برگرفته از كتاب: آخرين امام، ص163 تا 165


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 مرداد 1391برچسب:علما+خیاط+رجبعلی خیاط+نفس اماره+سادات, :: 10:32 :: توسط : عبدالمهدی

امام على عليه‏السلام فرمودند:
مَنْ تَرَكَ لِلّهِ سُبْحانَهُ شَيئا عَوَّضَهُ اللّه‏ خَيْرا مِمّا تَرَكَ؛
هر كس به خاطر خداى سبحان از چيزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد.
غرالحکم، ح 8909.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
اَلذِّكْرُ يونِسُ اللُّبَّ وَيُنيرُ الْقَلْبَ وَيَسْتَنْزِلُ الرَّحْمَةَ؛
ياد خدا عقل را آرامش مى‏دهد، دل را روشن مى‏كند و رحمت او را فرود مى‏آورد.
غرالحکم، ح 1858.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
اَللَّئيمُ لا يُرْجى خَيْرُهُ وَ لا يُسْلَمُ مِنْ شَرِّهِ وَ لا يُؤْمَنُ مِنْ غَوائِلِهِ؛
افراد پَست به خيرشان اميد و از شرشان امان و از به هلاكت انداختن شان ايمنى نيست.
غرالحکم، ح 1930.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
لَوْ اَنَّ السَّماواتِ وَالاَرْضَ كانَتا عَلى عَبْدٍ رَتْقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه‏ لَجَعَلَ اللّه‏ لَهُمِنْها مَخْرَجا وَرَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ؛
اگر آسمان‏ها و زمين، راه را بر بنده‏اى ببندند و او تقواى الهى پيشه كند، خداوند حتما راه گشايشى براى او فراهم خواهد كرد و از جايى كه گمان ندارد روزى‏اش خواهد داد.
غرالحکم، ح 7599.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
اَلْعِلْمُ اَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ، اَلْجَهْلُ اَصْلُ كُلِّ شَرٍّ؛
دانايى، ريشه همه خوبى‏ها و نادانى ريشه همه بدى‏هاست.
غرالحکم، ح 818 و ح 819.

 

امام علی علیه السلام فرمودند:
جَمْعُ خَيْرِ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ فى كِتْمانِ السِّرِّ وَ مُصادَقَةِ الاَخْيارِ، وَ جَمْعُالشَّرِّ فِى الاِذاعَةِ وَ مُؤاخاةِ الاَشْرارِ؛
همه خير دنيا و آخرت در رازدارى و هم‏نشينى با نيكان است و همه شر در افشاى اسرار و دوستى با اشرار است.
بحالانوار، ج 71، ص 174.

 

امام علی (علیه السلام) فرمودند:
خَيْرُ الدُّنْيا وَ الآْخِرَةِ فى خَصْلَتَيْنِ الْغِنى وَ التُّقى، وَ شَرُّ الدُّنْيا وَالآْخِرَةِ فى خَصْلَتَيْنِ الفَقْرِ وَ الْفُجورِ؛
خير دنيا و آخرت در دو خصلت است: بى‏نيازى و تقوا و شر دنيا و آخرت در دوخصلت است: نيازمندى و گناه.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20، ص 301.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
اِذا كانَ فى رَجُلٍ خَلَّةٌ رائِقَةٌ فَانْتَظِروا اَخَواتِها؛

اگر در وجود كسى خصلتى پسنديده باشد، انتظار خصلت‏هاى پسنديده ديگرى رانيز در او داشته باشيد.
نهج البلاغه، حکمت 445.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
عَوِّدْ نَفْسَكَ حُسْنَ النِّيَّةِ وَ جَميلَ الْمَقْصَدِ، تُدْرِكْ فى مَباغيكَ النَّجاحَ؛
خودت را به داشتن نيّت خوب و مقصد زيبا عادت ده، تا در خواسته‏هايت موفق شوى.
غرالحکم، ح 6236.

 

امام على عليه‏السلام :
اِذا حَسُنَ الْخُلْقُ لَطُفَ النُّطْقُ؛
با اخلاق نيكو، گفتار نرم مى‏شود.
غرالحکم، ح 4052.



امام على عليه‏السلام فرمودند:
مَنْ جَعَلَ الْحَمْدَ خِتامَ النِّعْمَةِ جَعَلَهُ اللّه‏ سُبْحانَهُ مِفْتاحَ الْمَزيدِ؛
هر كس شكر خدا را پايان نعمت قرار دهد، خداوند سبحان آن شكر را كليدافزايش نعمت‏ها قرار خواهد داد.
غرالحکم، ح 8898.

 

امام على عليه‏السلام فرمودند:
مَنْ تَوكَّلَ عَلَى اللّه‏ ذَلَّتْ لَهُ الصِّعابُ وَتَسَهَّلَتْ عَلَيْهِ الأَسْبابِ؛
هر كس به خدا توكل كند، دشوارى‏ها براى او آسان مى‏شود و اسباب برايش فراهم مى‏گردد.
غرالحکم، ح 9028.



امام على عليه‏السلام فرمودند:
رُبَما سَأَلْتَ الشَّىْ‏ءَ فَلا تُؤْتاهُ وَاُوتيتَ خَيْرا مِنْهُ عاجِلاً أَو آجِلاً أَوْصَرَفَ عَنْكَ لِما هُوَ خَيْرٌ لَكَ ، فَلَرُبَّ أمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فيهِ هَلاكُ دينِكَ لَوْ اوتيتَهُ ، فَلْتَكُنْ مَسْأَلَتُكَ فيما يَبْقى لَكَ جَمالُهُ وَيُنْفى عَنْكَ وَبالُهُ؛


گاه چيزى را (از خدا) مى‏خواهى اما به تو داده نمى‏شود و دير يا زود بهتر از آن به تو داده مى‏شود، يا به خاطر آنچه خير و مصلحت تو در آن است از برآورده شدن خواسته‏ات دريغ مى‏شود، زيرا بسا خواسته‏اى كه اگر برآورده شود به نابودى و تباهى دين تو مى‏انجامد، پس، چيزى بخواه كه زيبايى و نيكيش برايت مى‏ماند و پيامد سوئى ندارد.
نهج البلاغه، از نامه 31.



به گزارش جهان به نقل از مشرق، از ماه‌هاي اخير به خصوص بعد از هشدار رئیس کل ستاد نیروهای مسلح مبني بر اينكه "ما طرح بستن تنگه هرمز را داریم، ولی اجرای آن مستلزم تدبیر و دستور فرمانده معظم کل قوا است"[1] و بعد از رزمايش پيامبر اعظم 7 كه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي انجام شد، رسانه‌هاي غربي و عربي همسو با آنها، مسئله حضور ناوگان نظامي در آمريكا را با حمله و تقابل با ايران پيوند داده و حضور نظامي آمريكا در منطقه را تنها در جهت مراقبت از تنگه هرمز و خليج فارس عنوان مي‌كنند؛ حال آنكه شرايط متشنج بعد از شروع موج بيداري اسلامي در منطقه حاكي از واقعيت ديگري است كه رسانه‌هاي غربي و عربي در عمليات فريب خود به دنبال سانسور و سرپوش گذاشتن بر روي آن هستند.

http://www.jahannews.com/images/docs/000234/n00234283-t.jpg

ناو آمريكا اينتر پرايز در خليج فارس

رسانه‌هاي غربي، همواره در راستاي پروژه ايران هراسي خود، حضور نظاميان آمريكا در منطقه را براي كنترل فعاليت ايران در خليج فارس معرفي مي‌كنند حال آنكه در شرايط كنوني و بعد از شروع موج جديد دومينوي بيداري اسلامي در بحرين، يمن و ... بعد از فروپاشي حكومت آل سعود، مسئله‌اي است كه براي حضور آمريكا در خاورميانه، گران تمام خواهد شد.

همزمان با شروع تنش و اختلاف ميان شاهزادگان سعودي بعد از مرگ دو وليعهد، خطر سقوط حكومت آل سعود و همچنين شروع موج جديدي از بيداري اسلامي در شهرهاي عربستان، ناوگان آمريكا نيز در منطقه در حال افزايش است.

وجود منابع عظيم نفتي در عربستان و نفوذ اين كشور در اتحاديه عرب و كشورهاي حاشيه خليج فارس در سطحي بوده است كه هم آمريكا و هم عربستان براي پيش برد راهبردهاي خود در منطقه به يكديگر نياز داشته و دارند، لكن در اين بين عربستان تبديل به مهره‌اي در شطرنج رقابت آمريكا با حركت‌هاي اسلام گرايانه در منطقه به خصوص جمهوري اسلامي ايران شده است.

عربستان در کشور عراق پس از سقوط صدام همیشه با گروه‌های سلفی و بعثی همراه داشته و در بسیاری از فعالیت‌ها از جمله طرح کودتا و ترور علیه نوری المالکی نخست وزیر این کشور با آمریکایی‌ها همراه بود[2]، حمايت از تشكيل گروه 14 مارس در لبنان[3]، حمايت مستقيم از سرنگوني بشار اسد با كمك مالي و تسليحاتي به مخالفين در سوريه[4]، حمايت از ديكتاتور يمن و مصر، وارد كردن نيروهاي نظامي براي كشتار مردم مسلمان در بحرين و در حمايت از آل خليفه[5] نمونه‌هايي از اقدامات عربستان در پازل آمريكا به عنوان شريك راهبردي با آمريكا در منطقه است.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234283-1.jpg

حال با توجه به تمام شواهد و سياست‌هاي اعلامي و اعمالي عربستان سعودي در منطقه، چندي است كه اخباري مبني بر گسترش اعتراضات به خصوص در مناطق شرقي اين كشور به گوش مي‌رسد.

بعد از خبر مرگ "سلطان بن عبدالعزيز" وليعهد اسبق عربستان و انتصاب مستقيم "نايف بن عبدالعزيز" به عنوان وليعهد سابق اين كشور از سوي ملك عبدالله و همچنين بعد از انتشار خبر مرگ نايف و انتصاب مستقيم "سلمان بن عبدالعزيز" بدون مراجعه به نظر هيئت بيعت به عنوان وليعهد جديد عربستان، دور جديد از اختلافات ميان شاهزادگان قدرت طلب عربستاني ايجاد شده است[6].

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234283-2.jpg

به موازات اختلاف ميان شاهزادگان قدرت طلب سعودي و به دنبال شروع موج بيداري اسلامي از آفريقا به سمت خاورميانه، در طول يك سال گذشته مردم عربستان بويژه در منطقه قطيف قيام عليه سلطه طلبي آل‌ سعود را آغاز كردند. به رغم سركوب‌هاي گسترده صورت گرفته نه تنها اين اعتراض‌ها خاموش نشده بلكه هر روز ابعاد گسترده‌تري گرفته است بگونه‌اي كه دامنه آن به رياض نيز كشيده شد.[7]

از سوي ديگر، به نظر مي‌رسد ترور و دستگيري شيخ اانمر روحاني برجسته و شيعي عربستاني، كاتاليزور و ايجاد كننده موج جديدي از اعتراضات مردمي به خصوص در چهار شهر قطیف، عوامیه، هفوف و دمام را بوجود آورده است و مردم عربستان خواستار پايان يافتن حكومت پادشاهي آل سعود هستند.[8]

در كنار تمام اين حوادث، ورود 2100 نفر از تفنگداران آمريكايي در بندر جده توسط كشتي جنگي آيوجيما در ارديبهشت سال جاري كه از 21 سال قبل يعني از زمان جنگ سال 1991 خليج فارس، اين اولين باري است كه سعودي‌ها به اين تعداد از نيروهاي دريايي و هوايي آمريكا اجازه داده‌اند در پايگاه عربستان لنگر بياندازند ، وارد ساحل شوند و حضور نظامي آمريكا را در عربستان علني كنند.[9]

يك منبع خبري اگاه درباره حوادث اخير عربستان به گزارشگر مشرق گفت: ديدار "ديويد پترائوس" رئيس سازمان اطلاعاتي آمريكا با ملك عبدالله در هفته گذشته، به دنبال نگراني آمريكا از گسترش اعتراضات در شهرهاي مختلف عربستان بوده و دستگيري شيخ نمر نيز يكي از نتايج اين ديدار بوده است.

به موازات تمام اين حوادث، ورود ناو تداركاتي يو‌اس‌اس پونس آمريكا در 15 تير سال جاري به آبهاي خليج فارس و پيوستن به ناوگان پنجم آمريكا در بحرين در كنار ناوهاي هواپيمابر "يو‌اس‌اس انترپرايز"، "يو‌‌اس‌اس آيزنهاور" و "يو‌‌اس‌اس آبراهام لينکلن" اگر چه با تبليغات رسانه‌هاي خارجي براي موضوع جنگ با ايران و كنترل تنگه هرمز اعلام شد، لكن ورود همزمان اين ناو با تنش‌هاي آغاز شده در شبه جزيره عربستان اين واقعيت را بيش از پيش در ذهن تأييد مي‌كند كه آمريكا براي جلوگيري و كنترل بيداري اسلامي در منطقه به خصوص عربستان، نيروهاي خود را افزايش مي‌دهد، زيرا كنترل بحرين و يمن توسط آمريكا تنها به واسطه حضور عربستان ميسر مي‌شود و درگير شدن عربستان در اختلافات و بيداري اسلامي سبب شكست طرح آمريكا در يمن و بحرين خواهد شد.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234283-3.jpg

نقشه مركز اسنفورد درباره چگونگي ناوهاي آمريكايي در آب‌هاي جهان (دانلود)

از سوي ديگر، تلاش آمريكا براي جلوگيري از گسترش اعتراضات مردمي و موج بيداري اسلامي در عربستان در حالي صورت مي‌پذيرد كه بنابر انتشار اخبار رسانه‌ها، آمريكا به دنبال تجزيه عربستان به سه كشور مجزا است تا بتواند ذخاير نفتي و مناطق حساس عربستان را تحت كنترل خود قرار بدهد.[10]

با توجه به شواهد بسيار مبني بر قرار گرفتن حكومت آل سعود در سراشيبي فروپاشي، نظاميان آمريكايي خود را براي سركوب قيام مردمي در عربستان آماده مي‌كنند زيرا به دنبال سرنگوني حكومت فعلي عربستان، موج بيداري اسلامي در بحرين و يمن پيروز خواهد شدو در ديگر حكومت‌هاي ديكتاتوري وابسته به غرب شروع خواهد شد.


[1] - http://www.hamshahrionline.ir/news-177525.aspx

[2] - http://www.presstv.ir/detail/220191.html

[3] - http://www.thenational.ae/news/world/middle-east/march-14-coalition-wins-in-lebanon

[4] - http://www.guardian.co.uk/world/2012/jun/22/saudi-arabia-syria-rebel-army

[5] - http://www.counterpunch.org/2011/03/18/saudi-arabia-invades-bahrain/

[6] -http://cpfa.alalam.ir/news/340374

[7] - http://assafir.com/MulhakArticle.aspx?EditionId=2203&MulhakArticleId=518915&MulhakId=3962

[8] -http://www.reuters.com/article/2012/07/11/us-saudi-funeral-idUSBRE86A15420120711

[9] - http://topnews-nasserkandil.com/topnews/share.php?sms_id=17512&mod=1&locale=en

[10] - http://www.islamtimes.org/vdcgz79u.ak9qq4prra.html
 



فیلمبردار اصلی یازده سپتامبر از موارد مشکوکی که در زیر زمین یکی از ساختمان‌های تخریب شده مشاهده کرده است، پرده برمی‌دارد و اذعان می‌کند بخش‌های امنیتی این ساختمان‌ها از قبل تخلیه شده بودند.

به گزارش جهان به نقل از فارس، مستندات جدیدی که پس از واقغه 11 سپتامبر بر اساس تحقیقات مستقل و مستند صورت گرفت علی‌رغم آنکه از لحاظ زاویه دید و روشهای پژوهشی با یکدیگر تفاوت‌های زیادی داشتند، همگی در یک نقطه مشترک بوده‌اند: تبیین‌های رسمی ارائه‌شده از سوی دولت آمریکا درباره این واقعه، درست نبوده‌اند.

«کورت ساننفیلد»، فیلمبردار اصلی دولت آمریکا در حادثه 11 سپتامبر و مدیر بخش رسانه‌ای «سازمان مدیریت در شرایط اضطرار» آمریکا (که از سازمان‌های تابعه آژانس امنیت ملّی آمریکا است) به واسطه منصبش و همچنین فیلم‌های منتشرنشده‌ای که از این حادثه در اختیار دارد، یکی از مهمترین ردکنندگان گزارش‌های رسمی آمریکا در این خصوص بوده است.

«ساننفیلد» به خاطر تهدیدهای آمریکا به همراه خانواده‌اش پناهنده آرژانتین شده است و دو سال پیش (آگوست 2010 مصادف با شهریور 89) دولت آمریکا خواهان استرداد وی به آمریکا شد، اما آرژانتین با این درخواست موافقت نکرد.

در این گزارش که نگاهی دقیق‌تر به حادثه 11 سپتامبر در آمریکا است سعی کرده‌ایم مستندات و مستدلات مربوط به این واقعه را بار دیگر از زاویه‌های دید متفاوت ببینیم.

در بخش‌های اول و دوم این گزارش، بخش‌هایی از مصاحبه کورت‌ساننفیلد با پایگاه خبری «ولتایرنتورک» را مورد بررسی قرار دادیم. «ساننفیلد» در بخش اول از تلاش دولت آمریکا برای حذف او از جریانات 11 سپتامبر گفت و به تهدیداتی اشاره کرد که مقامات آمریکا پس از آگاه شدن از مدارکش متوجه او کرده بودند.

در قسمت دوم وی درباره آنچه از فروریختن ناگهانی ساختمان شماره 7 تجارت جهانی مشاهده کرده بود سخن گفت و اظهار کرد این ساختمان با بمب داخلی منفجر شده بود.

در این قسمت، موارد دیگری که وی شاهد آن بوده است را پی می‌گیریم.

http://www.jahannews.com/images/docs/000234/n00234280-b.jpg

ساننفیلد در حال فیلمبرداری از بقایا و آوارهای ساختمان اداره گمرک آمریکا (ساختمان شماره 6)

...ساننفیلد درباره یکی از موارد مشکوک دیگری که با آن مواجه شده است توضیح می‌دهد و می‌گوید هنگامی که برج شمالی فرو ریخت، ساختمان شماره 6 (ساختمان اداره گمرک آمریکا) نیز منفجر شد و به خاکستر تبدیل شد. بخش اعظمی از سطوح زیرزمینی این ساختمان نیز تخریب شد؛ ساننفیلد توضیح می‌دهد که هنگام فیلمبرداری از این ساختمان، در یکی از بخش‌های زیر زمینی آن با یک تأسیسات امنیتی مواجه شده که در دیوار خاکسترشده‌اش یک صفحه کلید امنیتی وجود داشته است.

http://www.jahannews.com/images/docs/000234/n00234280-t.jpg

ساننفلد به مناطق زیرزمینی ساختمان شماره 6 نزدیک می‌شود.

چنانکه ساننفیلد توضیح می‌دهد دیوار کاملا تخریب شده بوده و بنابراین آنها می‌توانستند با چراغ قوه‌هایشان به داخل این ساختمان امنیتی بروند. وی می‌گوید در این ساختمان بجز چند قفسه خالی، هیچ چیز دیگری غیر از گرد و خاک و غبار وجود نداشت. بنابراین سؤالی که فیلمبردار اصلی 11 سپتامبر می‌پرسد این است که این بخش امنیتی ساختمان چرا خالی بوده و عمل تخلیه آن چه زمانی انجام شده است.

ساننفیلد توضیح می‌دهد عمل تخلیه این بخش ساختمان نمی‌توانست بعد از فروریختن آن انجام شده باشد، چرا که برای تخلیه محتویات اطاقکی به ابعاد 15 متر در 15 متر، نیاز به کامیونی بزرگ بود و بعد از فروریختن ساختمان‌ها کل مسیرهای عبور و مرور در اطراف خیابان‌های ساختمان شماره 6 به طوری مسدود شده بودند که هیچ کامیونی نمی‌توانست از آن عبور کند؛ وی نتیجه می‌گیرد عمل تخلیه بایستی قبل از حمله انجام شده باشد.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234280-1.jpg

خرابه‌های ساختمان اداره گمرک آمریکا (شماره 6)؛ تخلیه این ساختمان نمی‌توانسته بعد از انفجار صورت گرفته باشد.

از جمله مستندات دیگری که وی به آن اشاره می‌کند اطمینان خاطر سازمان سیا از ایمن ماندن اسنادی بوده است که در یکی از اداره‌های مخفی‌اش در ساختمان شماره 7 داشته است.

وی می‌گوید بعد از یازده سپتامبر افشا شد که بزرگترین اداره پنهانی سازمان سیا در خارج از واشنگتن، داخل ساختمان شماره 7 پنهان بوده است؛ این ساختمان محل انجام عملیات جاسوسی توسط سازمان سیا از دیپلمات‌های سازمان ملل و انجام عملیات ضد تروریستی و ضد اطلاعاتی بوده است.

بعد از اینکه مشخص شد سازمان سیا در ساختمان شماره 7 تجارت جهانی تشکیلات مخفی داشته است یکی از سخنگویان این سازمان گفت تیم ویژه‌ای روانه محل انفجار شده است تا خرابه‌ها را پاکسازی کنند و اسناد مخفیانه و گزارش‌های اطلاعاتی را جمع‌آوری کنند؛ ساننفیلد می‌گوید وی در حالی این صحبت‌ها را مطرح می‌کرد که میلیون‌ها ورق کاغذ پخش خیابان‌ها بود. علی‌رغم این سخنگوی سازمان سیا در همان زمان گفت: «کاغذهای زیادی [از سازمان سیا] در آنجا نیست.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234280-2.jpg

ساننفیلد دریافت که اطاقک بزرگ زیر ساختمان 6 کاملا تخلیه شده بود. این اطلاعات با توجه به ماده منفجره‌ای که در ساختمان شماره 6 یافت شد، حائز اهمیت است. به نظر می‌رسید بخش زیر زمین ساختمان گمرک آمریکا با این ماده منفجره، تخریب شده بود تا شواهدی از تخلیه آن بر جای نماند.

اداره گمرک آمریکا نیز، چنانکه ساننفیلد می‌گوید، در این مورد تناقض‌گویی بزرگی داشته است؛ این اداره بعد از 11 سپتامبر اعلام می‌کند که گرمای ناشی از انفجار ساختمان 6 چنان بالا بوده است که تمام اسناد موجود در گاو صندوق اسناد این اداره آتش گرفته و به خاکستر تبدیل شده است.

علی‌رغم این، همین اداره چند ماه بعد اعلام می‌کند که توانسته است بعد از بازیابی معجزه‌آسای اسناد از داخل گاوصندوق، یک شبکه بزرگ قاچاق مواد مخدر و پولشویی را منهدم کند. اسنادی که این اداره در کمال تعجب توانسته بازیابی کند، نوارهای کاست تلفن‌های کنترل‌شده بوده که کاملا به گرما حساس هستند!

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000234/nf00234280-3.jpg

نمایی از داخل ساختمان شماره 6

«ساننفیلد» تأکید می‌کند که یافته‌های محققان دیگری که با روش‌های علمی در مورد یازده سپتامبر تحقیق کرده‌اند نیز آنچه او شاهد آن بوده است را تأیید و تقویت می‌کنند. ضمن اینکه 41 نفر از مقامات قبلی و نیروهای اطلاعاتی آمریکا نیز تبیین‌های رسمی ارائه شده توسط آمریکا را رد کردند.

ساننفیلد که اکنون آمریکا را «تنها امپریالست سلطه‌جوی» دنیا می‌داند می‌گوید مردم در آرژانتین با حمایت‌های آشکار از او، مخالفتشان را با سیاست‌های سلطه‌گرانه و مداخله‌جویانه آمریکا اعلام می‌کنند.

وی در این باره می‌گوید: «دیکتاتوری نظامی سالهای پیش آرژانتین و اینکه این دیکتاتوری مورد حمایت سازمان سیا بود، هنوز در حافظه جمعی اکثر مردم اینجا زنده است.»

«آنها به خوبی شکنجه‌گاهها، زندان‌های مخفی، هزاران نفری که به خاطر ابراز عقایدشان ناپدید شدند و سایه افکندن هراس بر زندگی هر روزه‌شان به خاطر می‌آورند. اینها می‌دانند که آمریکا امروزه باز هم همان کارهای سابق را انجام خواهد داد و برای دستیابی به منافع سیاسی و اقتصادی خودش به کشوری دیگر حمله خواهد کرد و سپس رسانه‌ها را با بهانه‌های جعلی دستکاری خواهد کرد تا فتوحاتش را توجیه کند».

ساننفیلد در پایان این گزارش تأکید می‌کند قصد دارد نوارهای ویدئویی که در اختیار دارد را به دست کارشناسان امر بدهد تا آنها بتوانند به وی در افشای حقیقت 11 سپتامبر کمک کند.



صادق نژاد این حرف را که شنید بغض کرد و رفت گوشه سنگر ، زانو هایش را بغل گرفت و شروع کرد به گریه کردن. تو عالم خودش بود و ناله می کرد. من که شاهد این ماجرا بودم به عکاس گفتم:«سریع عکسش رو بگیر. این رفتنیه.

جام جم آنلاین نوشت: «محمدعلی حق بین» ، از رزمندگانِ لشکر قدس گیلان چنین روایت کرده است: قبل از عملیات نصر 4 ، محمود صادق نژاد ، با همان لهجه لنگرودی به فرمانده ی گردان کمیل ، شهید «محمد اصغری خواه» همشهری اش بود ، می گفت: «حاجی ! تو رو به امام اجازه بده بیام تو این عملیات».

فرمانده هم که می دانست او از کربلای 2 جراحت سنگینی در پا دارد می گفت: «نه ، امکان نداره. تو بمون محمود جون. خوب که شدی ، بعد.»

صادق نژاد این حرف را که شنید بغض کرد و رفت گوشه سنگر ، زانو هایش را بغل گرفت و شروع کرد به گریه کردن. تو عالم خودش بود و ناله می کرد. من که شاهد این ماجرا بودم به عکاس گفتم:«سریع عکسش رو بگیر. این رفتنیه. موندنی نیست».

درست 24 ساعت بعد ، ساعت 2 بعدازظهر، در عملیات نصر4، به تاریخ دوم اردیبهشت 1366 ، طی پاتک بعثی ها ، محمود صادق نژاد رفت.
صادق نژاد این حرف را که شنید بغض کرد و رفت گوشه سنگر ، زانو هایش را بغل گرفت و شروع کرد به گریه کردن. تو عالم خودش بود و ناله می کرد. من که شاهد این ماجرا بودم به عکاس گفتم:«سریع عکسش رو بگیر. این رفتنیه.

جام جم آنلاین نوشت: «محمدعلی حق بین» ، از رزمندگانِ لشکر قدس گیلان چنین روایت کرده است: قبل از عملیات نصر 4 ، محمود صادق نژاد ، با همان لهجه لنگرودی به فرمانده ی گردان کمیل ، شهید «محمد اصغری خواه» همشهری اش بود ، می گفت: «حاجی ! تو رو به امام اجازه بده بیام تو این عملیات».

فرمانده هم که می دانست او از کربلای 2 جراحت سنگینی در پا دارد می گفت: «نه ، امکان نداره. تو بمون محمود جون. خوب که شدی ، بعد.»

صادق نژاد این حرف را که شنید بغض کرد و رفت گوشه سنگر ، زانو هایش را بغل گرفت و شروع کرد به گریه کردن. تو عالم خودش بود و ناله می کرد. من که شاهد این ماجرا بودم به عکاس گفتم:«سریع عکسش رو بگیر. این رفتنیه. موندنی نیست».

درست 24 ساعت بعد ، ساعت 2 بعدازظهر، در عملیات نصر4، به تاریخ دوم اردیبهشت 1366 ، طی پاتک بعثی ها ، محمود صادق نژاد رفت.

 

 

گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 تير 1391برچسب:دفاع مقدس+جهاد+شهادت+شهید+جبهه+جنگ, :: 17:51 :: توسط : عبدالمهدی

تبیان/ محمدجواد طبسى

موعود عدالت گستر، مهدى فاطمه(ع) مانند ديگران نياز به اصحاب و يارانى پاك و مخلص دارد كه به وسيله راهنماييهاى حكيمانه آن حضرت بتوانند در پيشبرد اهداف مقدسش گامهاى بزرگى بردارند. ياران امام مهدى(ع) دو دسته‏اند:

1 - ياران مهدى در زمان غيبت. ياران مهدى در زمان غيبت آن‏قدر فراوانند كه نه ما آن‏ها را مى‏شناسيم و نه از كار و وظايفشان باخبريم; اما به هر حال اخبار و احاديث اسلامى به نام فرد و يا گروه و طبقه خاصى به عنوان ياران مهدى در عصر غيبت اشاره كرده‏اند كه به شناسايى يكى از اين چهره‏هاى مقدس مى پردازيم.

2 - ياران مهدى در زمان حضور و قيام آن حضرت.

 

 

خضر

 

بسيارى از ما نام خضر را شنيده‏ايم; چهره‏اى كه سابقه چندين هزار ساله دارد، چهره‏اى كه با پيامبر خدا يعنى حضرت موسى سفر دريايى داشت، چهره‏اى كه از بهترين ياران ذوالقرنين بوده است. خداوند به او عمر طولانى داد تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل و برهانى قوى باشد. او را نگه داشت تا انيس و مونس تنهايى امام زمان ما در زمان غيبت‏باشد.

 

نام و نسب

 

همانگونه كه تاريخ‏نويسان در نام حضرت خضر اختلاف دارند، در نسب او نيز اختلاف دارند. طريحى به نقل اين اقوال پرداخته مى‏نويسد: خضر صاحب موسى بفتح خاء و بكسر آن و سكون ضاد و فتح و يا كسر آن. وى فرزند ماعيد بن‏عيص بن‏اسحاق است. و برخى گفته‏اند: نامش ايليا فرزند ملكان بن‏قالع بن‏قالع بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. و در برخى شروح آمده كه نامش الياس بن‏ملكان بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح است. و گفته شده كه نامش ايليا بن‏عاميل بن‏شمالخين بن‏اريا بن‏علقما بن‏عيص بن‏اسحاق بن‏ابراهيم است. همچنين گفته‏اند نامش ارميا بن‏حلشا، و از اسباط هارون بوده است. (1) ولى اصح آن است كه اهل سير نقل كرده و آنچه كه از پيامبر رسيده كه نامش بليا بن‏ملكان عامر بن‏ارفخشد بن‏سام بن‏نوح مى‏باشد. (2) بنابراين نام اصلى وى خضر نبوده بلكه به خاطر صفاتى كه در او بوده است‏به خضر معروف شده است.

 

آيا خضر پيامبر بوده است؟

 

در اينكه آيا حضرت خضر پيامبرى از پيامبران و يا بنده‏اى از بندگان صالح خدا بوده بحث و گفتگو است. در بعضى اخبار آمده است كه خضر و ذوالقرنين پيامبر نبوده بلكه هر دو عالم بوند. چنانچه بريد بن‏معاويه از امام باقر و صادق نقل مى‏كند كه حضرت فرمود: صاحب موسى - خضر - و ذوالقرنين پيامبر نبودند بلكه عالم بودند. (3) اما بسيارى از علما به استناد برخى آيات و روايات معتقدند كه حضرت خضر(ع) پيامبرى از پيامبران خدا بوده است.

علامه طريحى مى‏فرمايد: بسيارى از علما مى‏گويند وى پيامبر بوده و استدلال كرده‏اند به اينكه به موسى گفت: «و ما فعلت عن امرى; (4) هرگز اين كارها را از پيش خود انجام ندادم.»

علامه طباطبايى پس از آنكه مساله عالم بودن خضر را مطرح مى‏كند، بعد مى‏فرمايد: لكن آيات نازل شده در قصه خضر و موسى ظاهر در اين است كه وى پيامبر بوده است. (5)

و آنگاه اضافه مى‏كند: آنچه كه از روايات نبوى و از طريق اهل بيت وارد شده چنانكه محمد بن‏عماره از امام صادق آورده به دست مى‏آيد كه خضر پيامبرى مرسل بوده است كه خداوند وى را به سوى قومش فرستاد. او نيز مردم را دعوت به توحيد و اقرار به انبيا و رسل و كتابهاى آسمانى نمود. (6)

 

ويژگيهاى خضر(ع)

 

حضرت خضر(ع) داراى ويژگيهاى زيادى است كه به برخى از آنها به استناد روايات اشاره مى‏كنيم:

1 - وى از جمله كسانى است كه به چشمه آب حيات دست پيدا كرده و مقدارى از آن را نوشيده است. (7)

2 - خضر(ع) هم اكنون زنده است و تا نفخ صور زنده خواهد بود. امام رضا(ع) فرمود: خضر از آب حيات نوشيد پس او زنده است تا نفخ صور دميده شود. (8)

حلبى نيز در همين راستا آورده است كه: اجمع العلماء بالنقل على كون الخضر حيا باقيا الى الآن. (9)

3 - خداوند به خضر(ع) توان و قدرت نيرومندى عطا كرده، چنانكه طريحى مى‏نويسد: خداوند به خضر توان و قدرت بسيار بالايى عطا كرد. (10) و مسؤول مقدمة الجيش ذى‏القرنين بوده است. (11)

4 - از خصوصيات و ويژگيهاى خضر اين بوده كه به هر كجا مى‏نشسته آنجا سرسبز مى‏گشت. امام صادق(ع) فرمود: بر هيچ تخته خشكيده‏اى نمى‏نشست مگر آنكه سبز مى‏گشت و بر هيچ زمينى بى‏آب و علف قرار نمى‏گرفت مگر آن‏كه سرسبز مى‏گشت و به همين جهت‏خضر ناميده شد. (12) همچنين گفته شده كه هر گاه به نماز مى‏ايستاد اطرافش سرسبز مى‏گشت. (13)

5 - قرآن مجيد هر چند آشكارا نام او را نبرده است اما از او به عنوان عالم ياد كرده است و در سوره كهف در جريان ملاقات حضرت موسى با خضر چنين مى‏فرمايد: «فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». (14)

6 - هر كجا نامش برده شود فورا حاضر مى‏گردد. امام رضا(ع) در باره اين ويژگى مى‏فرمايد: «و انه ليحضر حيث ما ذكر فمن ذكره منكم فليسلم عليه‏»; (15) هر كجا از او ياد شود همانجا حاضر مى‏شود، پس هر يك از شما به ياد او افتاد بر او سلام كند.

7 - حضور همه ساله در مراسم حج. همچنين امام رضا(ع) مى‏فرمايد: «و انه ليحضر الموسم كل سنة فيقضى جميع المناسك و يقف بعرفه فيؤمن على دعاء المؤمنين‏»; (16) همه ساله در مراسم حج‏حضور مى‏ياب و تمام مناسك حج را نيز انجام مى‏دهد، و در عرفات در كنار ساير حجاج خانه خدا مى‏ايستد و بر دعاى مؤمنين آمين مى‏گويد.

8 - اندرزگويى و نصيحت‏پذيرى. از ديگر ويژگيهاى حضرت خضر(ع) اين است كه هم به ديگران توصيه و اندرز مى‏داده و هم دنبال آن بوده كه از نصايح و گفته‏هاى بزرگان و صالحان كمال بهره و استفاده را ببرد. مثلا گاه مى‏بينيم كه معصومين (عليهم السلام) امثال امام صادق و امام باقر و امام زين‏العابدين وصاياى او را به موسى و اندرزهاى خضر را به ديگران براى ما نقل كرده‏اند. (17) و گاهى هم روايت كرده‏اند كه خضر به محضرشان مى‏رفته و درخواست نصيحت و توصيه مى‏نموده مثلا به اميرالمؤمنين پيشنهاد كرد كه مرا به كارى راهنمايى كن كه اگر آن را انجام دهم خداوند مرا از آتش جهنم نجات دهد. (18)

 

آيا خضر(ع) را مى‏توان ديد؟

 

در اينكه آيا مى‏شود حضورا به خدمت‏خضر رسيد يا نه باز روايات دو دسته هستند دسته اول آنهايى مى‏باشند كه امكان رؤيت را نفى كرده حتى از امامان معصوم.

مثلا از امام رضا(ع) نقل شده كه فرمود: «و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه .. (19) »; خضر نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند پس ما صدايش را مى‏شنويم ولى شخص او را نمى‏بينيم.

همچنين از حضرت رضا(ع) روايت‏شده كه هنگامى كه رسول خدا رحلت كرد شخصى در خانه اهل بيت آمده و به آنان تعزيت و تسليت گفت، اهل بيت صدايش را مى‏شنيدند اما شخص او را نمى‏ديدند، حضرت على(ع) فرمود اين خضر است كه آمده و مصيبت پيامبر را به شما تعزيت مى‏دهد. (20) و از امام زين‏العابدين شبيه آنچه كه گذشت نقل شده است. (21)

و دسته دوم رواياتى هستند كه از آنها چنين برمى‏آيد: علاوه بر اينكه معصومين صداى خضر را مى‏شنيدند شخص او را نيز مى‏ديدند و گاهى هم ياران امام با خضر ملاقات مى‏كردند.

و بارها ديده شده كه به حضور امامان رسيده و سؤالاتى از آنان كرده كه در برخى موارد پاسخ پرسشها را به فرزند معصومشان واگذار كرده‏اند.

همانگونه كه روايت‏شده امام باقر در حج‏بودند مردى به حضور امام رسيد و دو زانو نشست و از آن حضرت سؤالى كرد. امام باقر فرمودند از فرزندم جعفر(ع) بپرس. و در آخر خبر آمده كه امام باقر فرمود: اين خضر است. (22)

همچنين از ملاقاتهاى مكرر خضر با حضرت امير كه هم ميثم تمار (23) او را ديده و هم شرطة الخميس شخص خضر را ديده بودند و به گمان اينكه او دشمن على است و از تاريكى شب آمده است استفاده كند تا على را ترور بنمايد. (24) و همچنين از ملاقات و گفتگوى مكرر خضر با امام زين‏العابدين در مدينه (25) و در بين راه مكه و مدينه (26) و از فرستادن امام صادق(ع) چوبى از درخت طوبى را جهت رفع تشنگى داود رقى به وسيله او (27) و روايات متعدد ديگر استفاده مى‏شود. خضر(ع) با اهل بيت(ع) تماس حضورى داشته بلكه بسيارى اوقات كارهاى معصومين را نيز انجام مى‏داده است. اما نسبت‏به ساير مردم در زمان حيات معصومين گاه گاهى مورد رؤيت‏بوده است و اما در زمان غيبت، همانند خود امام زمان جز در موارد بسيار نادر، براى احدى قابل رؤيت و شناسايى نمى‏باشد.

 

رابطه خضر با اهل بيت(ع)

 

بسيارى از روايات و احاديث دلالت دارند كه حضرت خضر(ع) رابطه بسيار خوبى با اهل بيت پيامبر(ص) داشته بلكه طبق فرمايش امام رضا(ع) هر روز نزد معصومين(ع) مى‏رفته و عرض سلام مى‏كرده است. حضرت فرمود: و انه لياتينا فيسلم فنسمع صوته و لا نرى شخصه. (28) آرى همو بود كه پس از رحلت پيامبر خدا به در خانه اهل بيت آمده و به آنان تسليت مصيبت رسول خدا را گفت (29) و همو بود كه پس از شهادت مولى‏الموحدين اميرالمؤمنين با شتاب در حالى كه لااله‏الاالله مى‏گفت‏خود را به در خانه على رسانده و مى‏گفت: خداى تو را رحمت كند اى اباالحسن تو اولين فردى بودى كه به اسلام گرويدى، و از نظر ايمان خالص‏ترين آنها، و از همه يقينت‏به خدا شديدتر و بيشتر از همه از خدا ترس داشتى .. . على تو همانند كوهى بودى كه هرگز بادها و طوفانها او را از جاى تكان ندهد. ابن‏عباس گويد: همگان سكوت كردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گريه كرد و ياران رسول خدا را به گريه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولى او را نيافتند. (30)

و همو بود كه پس از شهادت امام حسن(ع) در گوشه‏اى از مسجدالحرام در مصيبت آن حضرت اشعارى سوزناك مى‏خواند.

ابن‏عباس گويد: روزى كه امام حسين(ع) به شهادت رسيد صدايى از گوشه خانه به گوشمان رسيد كه مى‏گفت:

اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامين ببكاء و عويل

صبر كنيد اى آل رسول الله! فرزندى كه خدا به پيامبر هديه كرد، كشته شد.

جبرئيل امين نازل شد در حالى كه گريه و زارى مى‏كرد.

 

علاقه شديد خضر به على(ع)

 

بدون شك حضرت خضر از جمله كسانى بود كه جايگاه معصومين بالاخص على(ع) را خوب درك كرده بود. بدين جهت پس از رحلت رسول الله، اين علاقه با خاندان پيامبر مستحكم‏تر شد و در تمام قضايايى كه براى على(ع) در مدينه رخ داد تا رفتن به سوى عراق و جنگ با ناكثين و قاسطين و مارقين، در كنار مولاى متقيان و مايه دل‏خوشى على(ع) و آرامش خاطر آن حضرت بود.

«اصبغ بن‏نباته‏» گويد: اميرمؤمنان در حال نماز بود كه مردى به طرف آن حضرت آمد، در حالى كه بر تن او دو برد سبز رنگ بود و دو گيسوى بافته شده مشكى و محاسن سفيد داشت.

هنگامى كه حضرت سلام داد، خود را بر روى امام انداخته و بر سر مبارك على بوسه زد. سپس دست‏حضرت را گرفته، بيرون رفتند. به سرعت دنبال آنها رفتيم، از حضرت در باره او پرسيديم، ايشان فرمود: اين برادرم خضر است ... (32)

همچنين اصبغ نقل مى‏كند: بار ديگر در حالى كه ميثم‏تمار در كنار همان ستونى كه حضرت نماز مى‏خواند، ايستاده و نماز مى‏گزارد، به مثيم گفت: اى كسى كه در كنار ستون نماز مى‏گزارى! به صاحب خانه سلام مرا برسان و به او بگو كه من از او شروع كردم، اما او را در حال استراحت ديدم. (33)

در خبر ديگرى آمده است: روزى على(ع) و خضر با هم ديدار كردند. على(ع) فرمود: جمله حكمت‏آميزى بگوى. خضر گفت: چه زيباست تواضع ثروتمندان براى فقرا، براى رضاى خدا. على(ع) فرمود:

و بهتر از آن تكبر كردن فقرا بر ثروتمندان نشانه اعتماد و توكل به خداست، خضر گفت: اين سخن را بايد با آب طلا نوشت. (34)

 

امام زين‏العابدين و حضرت خضر(ع)

 

ابراهيم بن‏ادهم و فتح موصلى گويند: همراه قافله در صحرا و بيابان بودم. پس براى قضاى حاجت از قافله فاصله گرفتم. ناگهان چشمم به كودكى افتاد كه در حال راه رفتن بود. پيش خود گفتم: سبحان الله! در صحراى بى‏آب و علف، اين كودك چه مى‏كند. نزديك شده، بر او سلام گفتم.

پاسخ مرا داد، پرسيدم: به كجا مى‏روى؟

- به سوى خانه پروردگارم.

- عزيزم، تو كودك هستى. نه حج واجبى بر تو هست و نه مستحبى.

- اى پيرمرد آيا نديدى كه چه قدر كودكانى كه از من كوچكتر بودند و از دنيا رفتد.

- توشه و مركبت كجاست؟

- توشه‏ام تقواى من و مركب من دوپايم و هدفم مولايم است.

- غذايى همراهت نمى‏بينم؟!

- اى شيخ آيا پسنديده است كه كسى تو را دعوت كند، آنگاه غذا از خانه بردارى؟!

- نه

- آن كس كه مرا به خانه‏اش دعوت كرده، او است كه سيرم كند و سيرابم گرداند.

- بيا و همراه من سوار شو تا مشاعر را درك كنى - يعنى به حج‏برسى - .

- از ما تلاش در راه رفتن و از او ما را رساندن، آيا فرمايش خدا را نشنيدى كه مى‏گويد: و كسانى كه در راه ما تلاش كردند، راه‏هايمان را به آنها نشان مى‏دهيم، و به تحقيق كه خداوند با نيكوكاران است.

گويد: گرماگرم صحبت‏بوديم كه جوانى خوش‏سيما در حالى كه پيراهن سفيدى بر تن داشت، از راه رسيد. دست‏به گردن آن پسر انداخت و به او سلام كرد. من به طرف آن جوان رفتم و عرضه داشتم: به حق آن كسى كه خلق تو را نيكو گردانيد، اين پسر كيست؟

گفت: آيا او را نمى‏شناسى؟ اين على بن‏الحسين فرزند على بن‏ابى‏طالب است.

گويد: بلافاصله آن جوان را رها كردم و به طرف آن پسر رفتم و گفتم به پدرانت تو را سوگند مى‏دهم بگوى اين جوان كيست؟

- اين برادرم خضر است و هر روز نزد ما مى‏آيد و بر ما سلام مى‏كند.

- به حق پدرانت قسمت مى‏دهم كه به من خبر دهى، چگونه بدون توشه اين دشت و بيابان را به پشت‏سر مى‏گذارى؟

- آرى با توشه اين راه را طى مى‏كنم و اما توشه راهم چهار چيز است.

- چيستند؟

- تمام دنيا در نظر و زير سلطه خدا مى‏باشد و تمامى خلق، بندگان خدا و كنيزان و خانواده او هستند و تمام رزق و روزى را به دست او مى‏بينم، همچنين فقط قضاء و مشيت الهى را در تمام زمين قابل نفوذ مى‏دانم.

گفتم! عجب توشه‏اى دارى و تو اى زين‏العابدين با اين توشه از گذرگاههاى آخرت طى مى‏كنى چه رسد به گذرگاههاى دنيا. (35)

 

نقش حضرت در زمان غيبت

 

همانگونه كه ملاحظه شد حضرت خضر(ع) در ايام حضور معصومين نقش بسيار مهمى را ايفا مى‏كرد، گرچه بيشتر كارها و برنامه‏هايش را احدى جز آنها نمى‏داند كه به برخى از آنها قبلا اشاره شد. اما در زمان غيبت‏بقية‏الله الاعظم(ع) بدون شك كارهاى زيادى را انجام مى‏دهد كه از آن بى‏اطلاع هستيم، اما كارى كه طبق فرمايش امام رضا انجام مى‏دهد آن است كه: آن سلامى كه به ساير معصومان داشته، بدون شك همان را نسبت‏به امام زمان ادامه مى‏دهد و امام رضا فرمود: «و انه لياتينا فيسلم علينا (36) »; نزد ما مى‏آيد و به ما سلام مى‏كند.

و آن كارهايى كه ساير معصومين در زمان حضور از جمله امام صادق به عهده خضر واگذار مى‏كردند، يقينا در زمان غيبت امام زمان به او واگذار خواهد شد. از قبيل، رسيدن به فرياد درماندگان در بيابانها و گم‏شدگان و غير آن.

و از همه مهمتر آن است كه خداوند به وسيله خضر، امام زمان را در ايام غيبت از تنهايى بيرون آورده، مونس آن حضرت خواهد بود. امام رضا مى‏فرمايد: «و سيونس الله به وحشة قائمنا فى غيبته و يصل به وحدته (37) »; و در آينده خداوند به وسيله او وحشت قائم ما را در ايام غيبتش به انس مبدل خواهد كرد و يار آن حضرت در تنهايى خواهد بود.

 

راز عمر خضر براى استدلال به امام زمان

 

مساله مهم ديگر اين است كه خداوند عمر طولانى به خضر عنايت فرمود تا بر طولانى بودن عمر امام زمان دليل باشد و بهانه را از دست دشمنان بگيرد.

سدير صيرفى ضمن حديث مفصلى از امام صادق(ع) در اين جهت، مى‏فرمايد: و اما عبد صالح يعنى خضر به درستى كه خداوند هرگز عمر او را طولانى ننمود تا اينكه نبوتى برايش مقدر كرده باشد و نه به جهت كتابى كه بر او نازل شود و نه به جهت‏شريعتى كه با آن، شريعت پيامبر را نسخ كرده باشد و نه براى امامتى كه بندگان را به پيروى از او ملزم كند و نه براى طاعتى كه خداوند براى او فرضى كرده باشد، بلكه چون در علم خدا گذشته بود كه تقديرى در عمر حضرت قائم در ايام غيبت‏خواهد داشت و نيز در علم او انكار اين جهت از امت گذشته بود، خواست تا عمر حضرت قائم به درازاى عمر عبد صالح يعنى خضر طولانى شود.

و اين زنده نگه داشتن و طولانى كردن عمر خضر جز براى استدلال نمودن به عمر حضرت قائم و براى ابطال حجت منكرين هيچ دليل ديگرى ندارد. (38)

 

سرانجام

 

لابد مى‏پرسيد كه سرانجام كار خضر به كجا خواهد رسيد و تا چه وقت زنده مى‏ماند و آيا مرگ براى او هست تا نيست؟

پاسخ مى‏دهيم از آنجايى كه قرآن مى‏فرمايد: «كل نفس ذائقة الموت‏» مرگ بر همه مقدر شده، بنابراين خضر هم خواهد مرد اما چه وقت، اين را بايد از روايات و اقوال مفسرين به دست آورد.

نيشابورى از ثعلبى نقل مى‏كند كه گفته مى‏شود حضرت نمى‏ميرد، مگر در آخرالزمان بعد از آنكه قرآن بالا مى‏رود. (39)

و همچنين از نيشابورى نقل گرديد كه: آخرين كسى از بنى‏آدم از دنيا مى‏رود، الياس و خضر است. (40)

و از امام رضا(ع) نقل شد كه فرمود: خضر زنده است تا نفخ صور دميده شود. (41)

اين بود خلاصه‏اى از زندگينامه يارى از ياران مخلص امام زمان(ع) در غيبت كبرى.

اللهم اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابين عنه. آمين يا رب العالمين.

 

1 - مجمع‏البحرين، ص‏246.

2- كمال‏الدين، ج 2، ص 391.

3- تفسير عياشى، ج 2، ص 340.

4- مجمع‏البحرين، ص‏246.

5- الميزان، ج‏16، ص 352.

6- همان; سفينة البحار، ج 1، ص‏329.

7- مجمع‏البحرين، ص‏246.

8- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.

9- تقريب المعارف، ص‏207.

10- مجمع‏البحرين، ص‏246.

11- اثبات الوصيه، ص‏29; قصص الانبياء ابن‏كثير، ج 2، ص 140.

12- الميزان، ج‏16، ص 352; مجمع‏البحرين، ص‏246 از معانى الاخبار.

13- مجمع‏البحرين، ص‏246.

14- كهف، آيه 65.

15- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

16- همان، ص 391.

17- بحارالانوار، ج‏13، ص‏319، 54، 54، 301، 294; الشيعه و الرجعه، ج 1، ص 304.

18- سفينة البحار، ج 1، ص 390.

19- كمال‏الدين، ج 2، ص 390.

20- همان، ص 391.

21- همان، ص 392.

22- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

23- همان.

24- همان.

25- كمال‏الدين، ج 2، ص‏386.

26- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

27- سفينة‏البحار، ج 1، ص 391.

28- كمال‏الدين، ج 2، ص 390; سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389; اثبات الهداة، ج‏3، ص 480; البحار، ج 52، ص 152; مناقب آل ابى‏طالب، ج 2، ص 244.

29- همان، ص 391.

30- همان، ص 388.

31- سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

32- مناقب ابن‏شهرآشوب، ج 2، ص‏246.

33- همان.

34- همان، ص‏247; مجمع‏البحرين، ص‏523; سفينة‏البحار، ج 1، ص 390.

35- بحارالانوار، ج‏46، ص 38.

36- معجم الامام المهدى، ج 4، ص‏167; حلية‏الابرار، ج 2، ص‏683.

37- همان.

38- اعلام الورى، ص‏406.

39- الشيعة و الرجعه، ج 1، ص‏303.

40- همان، ص‏306.

41- سفينة‏البحار، ج 1، ص‏389.



تبیان/ بر اساس بشارات فراوانى كه در كتاب انجيل آمده است، حضرت مسيح(عليه السلام)به دنبال قيام حضرت قائم (عليه السلام)در «فلسطين» آشكار خواهد شد و به يارى آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا يهوديان و مسيحيان و پيروان وى تكليف خويش را بدانند و به اسلام بگروند و حامى حضرت مهدى(عليه السلام)گردند. از اين رو، در آخرين روزهاى زندگى ـ و شايد در طول دوران حيات ـ به ياران و شاگردان خود توصيه ها و سفارشهاى اكيدى در باره بازگشت خود به زمين نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بيدارى و هوشيارى و آمادگى فرموده است كه ما به جهت اثبات اين مدّعا و بيدارى مسلمانان قسمتى از آنها را در اينجا مى آوريم.

اينك متن برخى از آن بشارات كه در انجيل آمده است:

 

الف) انجيل متّى

«پس عيسى از هيكل بيرون شده برفت، و شاگردانش پيش آمدند تا عمارتهاى هيكل را بدو نشان دهند. عيسى ايشان را گفت: آيا همه اين چيزها را نمى بينيد؟ هر آينه به شما مى گويم: در اينجا سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد كه به زير افكنده نشود. و چون به كوه زيتون نشسته بود شاگردانش در خلوت نزد وى آمده گفتند: به ما بگو كه اين اُمور كى واقع مى شود؟ و نشان آمدن تو و انقضاى عالم چيست؟

عيسى در جواب ايشان گفت: زنهار كسى شما راگمراه نكند. ز آن رو كه بسا به نام من آمده خواهند گفت كه من مسيح هستم و بسيارى را گمراه خواهند كرد. و جنگها و اخبار جنگها را خواهيد شنيد، زنهار مضطرب مشويد; زيرا كه وقوع اين همه لازم است ليكن انتها هنوز نيست، زيرا قومى با قومى و مملكتى با مملكتى مقاومت خواهند نمود و قحطى ها و وباها و زلزله ها در جايها پديد آيد . . .

آنگاه اگر كسى به شما گويد: اينك مسيح در اينجا يا در آنجا است باور مكنيد; زيرا كه مسيحان كاذب و انبياى كذبه ظاهر شده علامات و معجزات عظيمه چنان خواهند نمود كه اگر ممكن بودى برگزيدگان را نيز گمراه كردندى. اينك شما را پيش خبر دادم.

پس اگر شما را گويند: اينك در صحراست بيرون مرويد، يا آن كه در خلوت است باور مكنيد; زيرا همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مى شود ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد . . .

و فوراً بعد از مصيبت آن ايّام، آفتاب تاريك گردد و ماه نور خود را ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند، و قوّتهاى افلاك متزلزل گردد. آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد، و در آن وقت جميع طوايف زمين سينه زنى كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال عظيم مى آيد . . .

پس از درخت انجير مثلش را فرا گيريد كه چون شاخه اش نازك شده برگها مى آورد مى فهميد كه تابستان نزديك است. همچنين شما نيز چون اين همه را ببينيد بفهميد كه نزديك ـ بلكه بر در ـ است. هر آينه به شما مى گويم . . .

آسمان و زمين زايل خواهد شد; ليكن سخنان من هرگز زايل نخواهد شد.

امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه آسمان جز پدر من و بس; ليكن چنان كه ايّام نوح بود ظهور پسر انسان نيز چنان خواهد بود . . .

پس بيدار باشيد; زيرا كه نمى دانيد در كدام ساعت خداوند شما مى آيد. ليكن اين را بدانيد كه اگر صاحب خانه مى دانست در چه پاس از شب دزد مى آيد، بيدار مى ماند و نمى گذاشت كه به خانه اش نقب زند.

لهذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نبريد پسر انسان مى آيد پس آن غلام امين و دانا كيست كه آقايش او را بر اهل خانه خود بگمارد تا ايشان را در وقت معيّن خوراك دهد. خوشا به حال آن غلامى كه چون آقايش آيد او را در چنين كار مشغول يابد».

«امّا چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائكه مقدّس خويش آيد آنگاه بر كرسى جلال خود خواهد نشست. و جميع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مى كند به قسمى كه شبان ميش ها را از بزها جدا مى كند و ميش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار دهد. آنگاه پادشاه به اصحاب طرف راست گويد: بياييد اى بركت يافتگان از پدر من ! و ملكوتى را كه از ابتداى عالم براى شما آماده شده است، به ميراث گيريد».

«عيسى ايشان را گفت: هر آينه به شما مى گويم: شما كه مرا متابعت نموده ايد، در معاد وقتى كه پسر انسان بر كرسى جلال خود نشيند، شما نيز به دوازده كرسى نشسته، بر دوازده سبط اسرائيل داورى خواهيد نمود. و هر كه به خاطر اسم من خانه ها يا برادران يا خواهران يا پدر يا مادر يا زن يا فرزندان يا زمينها را ترك كرد، صد چندان خواهد يافت و وارث حيات جاودانى خواهد گشت».

 

ب) انجيل مَرْقُس

«و چون او ـ عيسى ـ از هيكل بيرون مى رفت يكى از شاگردانش بدو گفت: اى استاد ! ملاحظه فرما چه نوع سنگ ها و چه عمارتها است!

عيسى در جواب وى گفت: آيا اين عمارتهاى عظيمه را مى نگرى. بدان كه سنگى بر سنگى گذارده نخواهد شد مگر آن كه به زير افكنده شود.

و چون او بر كوه زيتون مقابل هيكل نشسته بود ... از وى پرسيدند: ما را خبر ده كه اين امور كى واقع مى شود؟ و علامت نزديك شدن اين امور چيست؟

آنگاه عيسى در جواب ايشان سخن آغاز كرد كه: زنهار كسى شما را گمراه نكند. زيرا كه بسيارى به نام من آمده خواهند گفت كه: من هستم، و بسيارى را گمراه خواهند نمود. امّا چون جنگها و اخبار جنگها را بشنويد مضطرب مشويد; زيرا كه وقوع اين حوادث ضرورى است. ليكن انتها هنوز نيست. زيرا كه اُمّتى بر اُمّتى و مملكتى بر مملكتى خواهند بر خاست، و زلزله ها در جايها حادث خواهد شد و قحطى ها و اغتشاشها پديد مى آيد، و اينها ابتداى دردهاى زه مى باشد. ليكن شما از براى خود احتياط كنيد . . .

ولى از آن روز و ساعت غير از پدر هيچ كس اطلاع ندارد نه فرشتگان در آسمان و نه پسر هم. پس بر حذر و بيدار شده دعا كنيد، زيرا نمى دانيد كه آن وقت كى مى شود.

مثل كسى كه عازم سفر شده خانه خود را واگذارد و خادمان خود را قدرت داده هر يكى را به شغلى خاصّ مقرر نمايد و دربان را امر فرمايد كه بيدار بماند. پس بيدار باشيد ! زيرا نمى دانيد كه در چه وقت صاحب خانه مى آيد. در شام يا نصف شب يا بانگ خروس يا صبح. مبادا ناگهان آمده شما را خفته يابد. امّا آنچه به شما مى گويم به همه مى گويم بيدار باشيد !».

 

ج) انجيل لوقا

«كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بداريد. و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مى كشند، كه چه وقت از عروسى مراجعت كند، تا هر وقت آيد و در را بكوبد بى درنگ براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد . . . پس شما نيز مستعد باشيد; زيرا در ساعتى كه گمان نمى بريد پسر انسان مى آيد».

«و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمين، تنگى و حيرت از براى اُمّتها روى خواهد نمود، به سبب شوريدن دريا و امواجش. و دلهاى مردم ضعف خواهد كرد از خوف و انتظار آن وقايعى كه بر ربع مسكون ظاهر مى شود، زيرا قوّت آسمان متزلزل خواهد شد. و آنگاه پسر انسان را خواهند ديد كه بر، ابرى سوار شده با قوّت و جلال عظيم مى آيد».

همان گونه كه قبلا توضيح داديم مقصود از «پسر انسان» حضرت مسيح(عليه السلام)نيست، زيرا مطابق نوشته مستر هاكس آمريكايى در «قاموس كتاب مقدّس» اين عبارت 80 بار در انجيل و ملحقات آن (عهد جديد) آمده است كه فقط 30 مورد آن با حضرت عيساى مسيح(عليه السلام) قابل تطبيق است». و امّا 50 مورد ديگر از نجات دهنده اى سخن مى گويد كه در آخر زمان و پايان روزگار ظهور خواهد كرد و حضرت عيسى(عليه السلام) نيز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند ـ تبارك و تعالى ـ كسى اطّلاع ندارد، و او كسى جز حضرت مهدى(عليه السلام) آخرين حجّت خدا نخواهد بود.

 

هـ) انجيل يُوحَنّا

«و بدو قدرت بخشيده است كه داورى هم بكند; زيرا كه پسر انسان است. و از اين تعجّب مكنيد، زيرا ساعتى مى آيد كه در آن جميع كسانى كه در قبور مى باشند آواز او را خواهند شنيد و بيرون خواهند آمد، هر كه اعمال نيكو كرد براى قيامت حيات، و هر كه اعمال بد كرد به جهت قيامت داورى».

 

مكاشفه يُوحَنّا

«و علامتى عظيم در آسمان ظاهر شد. زنى كه آفتاب را در بر دارد و ماه زير پايهايش و بر سرش تاجى از دوازده ستاره است. و آبستن بوده، از درد زه و عذاب زاييدن فرياد بر مى آورد.

و علامتى ديگر در آسمان پديد آمد كه اينك اژدهاى بزرگ آتش گون كه او را هفت سرو ده شاخ بود و بر سرهايش هفت افسر. و دمش ثلث ستارگان آسمان را كشيده آنها را بر زمين ريخت و اژدها پيش آن زن ـ كه مى زاييد ـ بايستاد تا چون بزايد فرزند او را ببلعد. پس پسر نرينه را زاييد كه همه اُمّتهاى زمين را به عصاى آهنين حكم رانى خواهد كرد، و فرزندش به نزد خدا و تخت او ربوده شد . . .

و در آسمان جنگ شد. ميكائيل و فرشتگانش با اژدها جنگ كردند و اژدها و فرشتگانش جنگ كردند. ولى غلبه نيافتند، بلكه جاى ايشان ديگر در آسمان يافت نشد. و اژدهاى بزرگ انداخته شد، يعنى آن مار قديمى كه به ابليس و شيطان مُسمّى است كه تمام ربع مسكون را مى فريبد. او بر زمين انداخته شد و فرشتگانش با وى انداخته شدند».

مفسّرين انجيل در مورد آيات فوق مى گويند: شخص مورد بشارت در اين آيات تاكنون قدم به عرصه وجود ننهاده و تفسير روشن و معنى واضح آنها نيز موكول به زمان آينده و نامعيّنى است كه وى ظاهر گردد.

ولى با اندكى دقّت و تأمّل در آيات فوق اين نتيجه به دست مى آيد كه شخص مورد بشارت در مكاشفه ياد شده، بزرگترين مولود جهان انسانيّت، و شخص ممتاز و بى نظيرى است كه به منظور ايجاد حكومت حقّه الهيّه و بر افكندن بنياد اهريمنان، به ناچار مدّتى از انظار مردمان غايب خواهد گرديد، و خداوند عالم آن يگانه مظهر نور الهى و منجى انسانيّت را از ديدگان اشرار و شياطين جنّى و انسى مخفى و مستور نگه خواهد داشت تا در يك زمان نامعلومى ـ آنگاه كه خواست خداوند است ـ از پشت پرده غيبت ظاهر شده، با «عصاى آهنين» بر بشريّت حكومت كند.

در قسمت ديگرى از مكاشفه يوحنّاى لاهوتى بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)چنين آمده است:

«و ديدم آسمان را گشوده و ناگاه اسبى سفيد كه سوارش امين و حق نام دارد و به عدل داورى و جنگ مى نمايد و چشمانش چون شعله آتش، و بر سرش افسرهاى بسيار و اسمى مرقوم دارد كه جز خودش هيچ كس آن را نمى داند و جامه خون آلود ـ سرخ ـ در بر دارد و نام او را كلمه خدا مى خوانند. ولشكرهايى كه در آسمانند بر اسبهاى سفيد، و به كتان سفيد و پاك ملبّس از عقب او مى آمدند. و از دهانش شمشيرى تيز بيرون مى آيد تا به آن اُمّتها را بزند و آنها را به عصاى آهنين حكمرانى خواهد نمود . . . و ديدم فرشته را در آفتاب ايستاده كه به آواز بلند تمامى مرغانى را كه در آسمان پرواز مى كنند ندا كرده مى گويد: بياييد و به جهت ضيافت عظيم خدا فراهم شويد تا بخوريد گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جبّاران . . .»

با نظرى دقيق و اجمالى در تمام احاديثى كه در مورد ظهور يكتا بازمانده حجج الهى وارده شده است مى توان گفت: همه فرازهاى بالا در احاديث اسلامى آمده است.

 

و) رساله پولس به روميان

«زيرا يقين مى دانم كه دردهاى زمان حاضر نسبت به آن جلالى كه در ما ظاهر خواهد شد، هيچ است».

«. . . و آن كه براى حكمرانى اُمّتها مبعوث شود، اميد اُمّتها بر وى خواهد بود»

اين تعبير هم تعبير دقيقى است كه در احاديث اسلامى آمده است، و جالب توجّه اين كه: همان گونه كه در بشارات تورات تذكّر داديم در ترجمه عربى انجيل با تعبير «قائم» آمده است، و تعبير «حكمرانى اُمّتها» و «اميد اُمّتها» جالب توجّه است.

«زيرا اين را به شما از كلام خدا مى گوييم كه ما كه زنده و تا آمدن خداوند باقى باشيم بر خوابيدگان سبقت نخواهيم جست; زيرا خداوند با صدا و با آواز رئيس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد، و مردگان در مسيح اول خواهند بر خاست. آنگاه ما كه زنده و باقى باشيم با ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا خداوند را در هوا استقبال كنيم و همچنين هميشه با خداوند خواهيم بود».

به طورى كه خوانندگان عزيز ملاحظه مى كنند اين فراز از عهد جديد با روايات اسلامى وجوه مشترك فراوانى دارد كه از آن جمله است:

1 ـ نزول حضرت عيسى(عليه السلام)

2 ـ صيحه آسمانى.

3 ـ زنده شدن گروهى از افراد صالح.

4 ـ آمدن او بر فراز ابر.

5 ـ ربوده شدن ياران حضرت ولى عصر(عليه السلام) از محرابها و رختخوابهاى خود، و انتقال يافتن آنها بر فراز ابرها، همه اين موارد در احاديث اسلامى آمده، و با اين فقرات انجيل دقيقاً منطبق است.

فراز ديگر از اناجيل را «عبدالله بن سليمان» نقل كرده است كه بسيار جالب است. او مى گويد:

من در اناجيل خواندم كه خداوند به عيسى(عليه السلام) فرمود: «من تو را به سوى خود بالا مى برم، سپس تو را در آخر زمان فرو مى فرستم تا از اُمّت اين پيامبر شگفتيها ببينى، و آنها را در كشتن دجّال يارى دهى، تو را در وقت نماز مى فرستم، تا با آنها نماز بخوانى كه آنها اُمّت مرحومه هستند».

 

منبع

وبلاگ مهدوي



با توجه به جنایت اخیر نیروهای آل سعود در ربودن آیت الله النمر، رهبر شیعیان عربستان، بدون شک در صورت اعلام خبر مرگ ملک عبدالله طی روزهای آینده، موج اعتراضات مردمی انقلابیون سعودی به ریاض هم خواهد رسید.

به گزارش جهان به نقل از شیعه آنلاین، پایگاه خبری الشرق الاوسط مصر مدعی شد که پترائوس در این دیدار راه‌های تقویت مناسبات دوگانه در سطح عربی و بین‌المللی را بررسی کرده است اما کارشناسان مسائل سیاسی عربستان سعودی معتقدند که در صورت صحت این خبر - که تا به لحظه هیچ تصویری دال بر صحت آن منتشر نشده - هدف از آن مشورت دادن به عربستان برای تعیین جانشین ملک عبدالله است.

این کارشناسان معتقدند که با توجه به جنایت اخیر نیروهای آل سعود در ربودن آیت الله النمر، رهبر شیعیان عربستان، بدون شک در صورت اعلام خبر مرگ ملک عبدالله طی روزهای آینده، موج اعتراضات مردمی انقلابیون سعودی به ریاض هم خواهد رسید از همین رو ایالات متحده آمریکا به شدت نگران است که وخیم تر شدن اوضاع داخلی عربستان و سقوط رژیم آل سعود، در صادرات نفت سعودی به جهان خلل ایجاد کند و در آن صورت قیمت جهانی نفت به شدت غیر قابل تصوری افزایش خواهد یافت.

از همین رو سفر رئیس سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا با هدف انجام مقدمات انتقال قدرت در آینده سیاسی عربستان انجام شده است.

گفتنی است «هنری کسینجر» وزیر خارجه اسبق آمریکا و از نظریه‌پرداران سرشناس عرصه سیاسی جهان، اخیرا در یکی از جلسات تینک‌تنک در مرکز بروکینگز اعلام کرده است که اعلام خبر مرگ ملک عبدالله خطر سرایت انقلاب بحرین به عربستان را بشدت افزایش می‌دهد برای همین تا حد امکان مسئولان سعودی باید او را ولو شده مانند آریل شارون نخست‌وزیر اسبق اسرائیل زنده نگاه دارند.



هراس آمريكا از ظهور منجي شيعيان منجر به اقداماتي شده كه به طور نامحسوس نيروهاي آمريكايي را به مناطق حساس شيعيان كشانده است.

به گزارش جهان به نقل از «خبرگزاري دانشجو»؛ اهميت مسئله ظهور منجي و قيام حضرت مهدي (عج) در اقدامات صهيونيسم بين‌الملل و به خصوص دولت آمريكا امري غير قابل انكار است.

كرسي‌هاي فعال شيعه‌شناسي و اسلام‌شناسي وابسته به سازمان سيا از مدت‌ها پيش با رصد وقايع جهان و انطباق آن با علائم ظهور حضرت مهدي (عج)، نزديك بودن آن را گوشزد كرده‌اند.

هراس صهيونيسم از ظهور منجي شيعيان با نشانه‌هايي كه از جنگ و حكومت وي در احاديث شيعه آمده منجر به اقداماتي شده كه به طور نامحسوس نيروهاي آمريكايي را به مناطق حساس شيعيان كشانده است.

مطالعات تاريخي نشان مي‌دهد سابقه توجه دولت‌هاي استعماري به مسئله ظهور از گذشته به طور جدي وجود داشته است؛ به عنوان نمونه، نخستين پايگاه آمريكا در دوران رضاخان، روي تپه‌اي مشرف به منطقه طالقان بنا شد، چرا كه در برخي روايات از اين منطقه و مردمان آن در بحث علائم ظهور نام برده شده است.

اما بيشترين تمركز نيروهاي آمريكايي بر دو كشور عربستان و عراق بوده و حتي پس از حمله به عراق به بهانه آزادي مردم، توجه به مناطق مهم شيعيان از همان ابتدا شروع شده است.

اظهارات برخي از زندانيان آزاد شده از ابوغريب مبني بر بازجويي‌هايي پيرامون حضرت حجت مويد اين مطلب بود كه نيروهاي آمريكايي مصرانه به دنبال يافتن مهدي شيعيان هستند.

از سويي احداث پايگاه نظاميان آمريكا در نزديك‌ترين منطقه به مسجد سهله از ديگر اقدامات آنان است؛ به خصوص آنكه در حمله نظاميان به اين مسجد در سال ۸۳، سخنگوي نظاميان آمريكا از درگيري با نظاميان ارتش المهدي خبر داده بود؛ در حالي كه شاهدان عيني اعلام كردند كه در اين حمله وحشيانه تنها سه مرد و سه زن در مسجد حضور داشتند كه همگي به دست نيروهاي آمريكايي كشته شدند.

از ديگر اقدامات صهيونيسم آمريكا در عراق مي‌توان به حضور دائمي نظاميان آمريكا به شكل «لباس شخصي» در اطراف سرداب امام زمان در سامرا اشاره كرد.

اگر چه پس از اشغال عراق، نيروهاي آمريكايي طي دو نوبت بمب‌گذاري قصد تخريب كامل سرداب مقدس را داشتند، حفظ اين مكان توسط شيعيان، آنها را از اهداف شوم خود بازنداشت.

اطلاعات موثق نشان مي‌دهد كه حجم افراد مستقر در اطراف مسجد سهله به طور مشخص هر شب جمعه افزايش مي‌يابد.

اما در عربستان نيز فعاليت گسترده نيروهاي آمريكايي صهيونيستي با همراهي كامل حكومت آل‌سعود ادامه دارد و يكي از اقدامات جالب آنها در كنترل اوضاع مكه به عنوان اولين مكان اعلام عمومي ظهور حضرت، نصب دوربين‌هاي گسترده و نمايش ۲۴ ساعته تصاوير مكه است.

يكي از سران رژيم صهيونيستي چند سال بيش در اظهارنظري احمقانه گفته بود كه با اين اقدام مهدي شيعيان به محض ظهور در اختيار ما خواهد بود.

از سويي پايگاه آمريكا در نزديكي مكه نيز به منظور كنترل اوضاع و آمادگي براي مقابله با ظهور همواره به حالت آماده‌باش است و نيروهاي مستقر در آن از جمله نيروهاي زبده و آموزش ديده‌اند.

روش‌هاي برخورد ايدئولوژيك و اظهارات روساي رژيم صهيونيستي در جهت مقابله با ايران و مسلمانان در كنار اقدامات عملي آنها در كنترل اوضاع كشورهاي اسلامي، نشان مي‌دهد كه صهيونيسم جهاني از مسئله آخرالزمان و ظهور منجي شيعيان بشدت هراس دارد و تمام امكانات خود را براي مقابله با حضرت حجت به كار بسته و به طور قطع مي‌كوشد تا از آنچه حتمي است، فرار كنند.


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:امام مهدی+امام زمان+غیبت+ظهور+قیام+آخرالزمان+سوریه+عراق+وهابیت, :: 11:9 :: توسط : عبدالمهدی

السلام علی بقیت الله فی ارضه و حجته علی عباده

گر پادشه عشاق خواهد که شوم مستش

قطعاً به یقین این سر، خواهم به کف دستش

من عشق ازل دارم، آینده نظر دارم

امید به آن دارم، تا پاک شوم دستش

این کار نه رنجوری است، ار رسم به مهجوری است

این جور و جفا را من، خواهم ز عطابخشش

 

خوشا به حال اونهایی که آقا امشب دست نوازش به سرشون می کشه

اللهم بدم المظلوم بکربلا عجل لولیک الفرج


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:دل نوشته+امام زمان+آقا+فرج+ظهور, :: 21:4 :: توسط : عبدالمهدی

بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان(ع) است؛ البته دعایی که در همة اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (دیدنی‌هایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.

به گزارش جهان، دعاى تعجيل فرج دواى دردهاى ما است، در روايت است كه: در آخر الزمان همه هلاك مى شوند،« إِلاّ مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ. »(1)مگر كسانى كه براى [تعجيل] فرج دعا كنند.
ائمّه ى ما ـ عليهم السّلام ـ با اين بيان خيلى به اهل ايمان و شيعيان عنايت كرده اند تا خود را بشناسند. علامت گذارى براى آن ها است، يعنى اگر براى فرج دعا مى كنيد، علامت آن است كه هنوز ايمانتان پا برجاست. دستورهاى عجيب و غريب ديگر هم داده اند، زيرا در آخرالزمان گرفتارى اهل ايمان خيلى سخت مى شود به حدّى كه در روايت آمده است:

« بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا. »(2)بعد از آن كه زمين از جور و ستم پر مى شود.


و شايد در روايت وارد شده باشد كه:

« يُنْكِرُهُ أكْثَرُ مَنْ قالَ بإِمامَتِهِ! » « لاِءَنَّهُ يَقُوُم بَعْدَ... ارْتِدادِ أَكْثَرِ الْقائِلِينَ بِإِمامَتِهِ. »؛ (زيرا او بعد از... بازگشت بيشتر معتقدان به امامتش قيام مى كند.) (3)

بيشتر كسانى كه اعتقاد به امامت آن حضرت دارند، او را انكار مى كنند. يعنى بيشتر مردم از اعتقاد وايمان به امامت بر مى گردند. هم چنين فرموده اند كه در آخرالزمان اين دعاى فرج را كه دعاى تثبيت در دين است، بخوانيم: « يا أللّهُ،يَا رَحْمانُ، يَا رَحيمُ، يَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبى عَلى دينِكَ. »(4) اى خدا، اى رحمت گستر، اى مهربان، اى زير و رو كننده ى دل ها، دل مرا بر دينت ثابت و استوار گردان. يعنى آن مرتبه اى از ايمان را كه به من منّت نهادى، حفظ كن، نه اين كه مسلمان باشد و به همان باقى باشد، چون اين معنا تثبيت در دين نيست. اين توسّلات، عزادارى ها، سوگوارى ها و زيارت قبور اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ علامت آن است كه اهل ايمان به آن ها اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آن ها منحرف نشده اند؛ لذا كفّار و دست نشانده هاى آن ها دستور داشتند كه بين مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تكايا و مجالس عزا و روضه خوانى ـ جدايى بيندازند، زيرا همه ى اين ها ضدّ خواسته هاى سلاطين جور بود، لذا فرمان هدم قبور يا تعطيلى مجالس روضه خوانى را دادند. روز هشتم ماه شوّال كه روز هدم قبور ائمه ى بقيع ـ عليهم السّلام ـ است قاعدتا روز تعطيلى حوزه ى علميه نجف بود، ولى ما كم كم عادت كرديم و براى ما عادى شد.!



1.عبارت حديث به اين صورت است: « إِلّا مَنْ دَعا بِدُعاءِ الْغَريقِ »؛ (مگر كسى كه دعاى غريق را بخواند.) ر.ك: بحار الانوار، ج 52، ص 133 و 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 228؛ غيبة النعمانى، ص 159؛ كمال الدين، ج 2، ص 348 و 351؛ منتخب الانوار، ص 80، مهجّ الدّعوات، ص 332، در ذيل برخى از اين روايات بيان شده است كه مقصود از دعاى غريق، دعاى آينده: « يا أَللّه يا رَحْمانُ يا رَحيمُ... » است.


2.بحار الانوار، ج 3، ص 80؛ ج 36، ص 358؛ طرائف، ج 1، ص 177.


3.بحار الانوار، ج 51، ص 30، 157؛ ج 52، ص 23؛ اعلام الورى، ص 436، 439؛ الخرائج، ج 3، ص 1171؛ الصراط المستقيم، ج 2، ص 230، 231؛ كشف الغمّة، ج 2، ص 526؛ كفاية الاثر، ص 283؛ كمال الدين، ج 2، ص 378، 384، منتخب الانوار، ص 39.


4.بحار الانوار، ج 52، ص 148؛ ج 92، ص 326؛ اعلام الورى، ص 432؛ كمال الدين، ج 2، ص 351؛ منتخب الانوار، ص 80؛ مهج الدعوات، ص 332.


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 24 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
بیانات مهم رهبر معظم انقلاب درباره ارزیابی از وضع کنونی و پيشرفت های ملت ایران/ مذاکره با امریکا آیاتاکنون به سوره"حمد"اینگونه نگاه کرده‌اید؟ خاطره‌ حاج سعید که بغض رهبر انقلاب را درآورد شکل گیری فضای جنگی بین چین و ژاپن روسیه برای جنگ آماده می شود شهیدی که جنت را به او نشان دادند گره گشایی از مردم، قبرمان را روشن می کند راه نجات گریه‌کردن برای امام‌حسین علیه السلام چه ثوابی دارد؟ ملاقات با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در عرفات و روضه حضرت عباس علیه السلام ده داستان کوتاه از زندگی جوادالائمه علیهم السلام اجمعین نظر درس‌آموز رهبر انقلاب درباره دختران بدحجاب چراغ سبز به دولت تركيه برای حمله به سوریه
نويسندگان